license
98
4652
100
معنی کلمه سب معنی واژه سب
معنی:
سب . [ س ِب ب ] (ع ص ) مرد بسیاردشنام . (منتهی الارب ). || (اِ) معجر. (منتهی الارب ). ستر. (اقرب الموارد). || دستار. (غیاث ) (منتهی الارب ). عمامه . (مهذب الاسماء). || رسن . (منتهی الارب ) (دهار) (مهذب الاسماء) || میخ . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). || جامه ٔ کتان تنک . (منتهی الارب ). جامه ٔ باریک . (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد).مترادف بددهاني، دشنام، رده، فحش، لعن، ناسزا، دشنام دادن، فحش دادن، ناسزا گفتن متضاد مدح، ستايش ستودن، مرحباگفتن انگلیسی curse, insult, abuse, blame, reproach, reproof, lightعربی لعن، جدف، اشتم، تعذب، تشقى، نزل به بلاء، بلاء، شقاء، سبب البلاء و الشقاء، لعنةترکی sebفرانسوی sebآلمانی sebاسپانیایی sebایتالیایی sebمرتبط نفرین، لعنت، دشنام، فحش، بلاء، توهین، خواری، خون ریزی، سوء استعمال، خفت، پرخاش، سرزنش، گناه، عتاب، اشتباه، مذمت، ملامت، رسوایی، ننگ، عیب جویی، نکوهش، توبیخ ملایم
مترادف:
بددهاني، دشنام، رده، فحش، لعن، ناسزا، دشنام دادن، فحش دادن، ناسزا گفتن
متضاد:
مدح، ستايش ستودن، مرحباگفتن
ترکیب:
مختصات:
(سَ بّ) [ ع . ]
الگوی تکیه:
S
نقش دستوری:
اسم
آواشناسی:
sabb
منبع:
لغتنامه دهخدا
معادل ابجد:
62
شمارگان هجا:
1
دیگر زبان ها
انگلیسی
curse | insult , abuse , blame , reproach , reproof , light
عربی
لعن | جدف , اشتم , تعذب , تشقى , نزل به بلاء , بلاء , شقاء , سبب البلاء و الشقاء , لعنة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)کلمه "سب" در زبان فارسی به عنوان یک واژه، به معنای "سبز" و یا "نوعی از رنگ" به کار میرود. اما در بیان و نگارش صحیح این واژه، نکات زیر کاربردی هستند:
استخدام صحیح: کلمه "سب" اگر به تنهایی استفاده شود، به نظر نادرست میرسد. برای کارکرد صحیح، باید آن را در قالب کلماتی دیگر مانند "سبز" به کار برد.
تلفظ: اطمینان حاصل کنید که کلمه به درستی تلفظ شود. "سب" به صورت "سب" و "سبز" به صورت "سبز" تلفظ میشوند.
نحو و ترکیب: زمانی که دارید جملهای میسازید، دقت کنید که جملات شما به لحاظ نحوی صحیح باشند. به عنوان مثال: "این درخت سبز است."
نکات نگارشی: در نوشتار خود، از معیارهای نگارشی مثل فاصلهگذاری مناسب و استفاده از علامتگذاری (نقطه، کاما و ...) پیروی کنید.
با توجه به اینکه کلمه "سب" یک کلمه نادر است، بیشتر در فرایندها و جملات با "سبز" و دیگر واژههای مرتبط مورد استفاده قرار میگیرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "سب" در جمله آورده شده است:
در فصل بهار، اثرات سب به وضوح در طبیعت قابل مشاهده است.
باغچه شما با گلهای سب زیبا شده است.
رنگ سب همیشه با آرامش و امید ارتباط دارد.
در این کتاب، نویسنده به بررسی مفهوم سب در ادبیات پرداخته است.
سب یکی از رنگهای مورد علاقه من است و همیشه آن را در طراحیهای خود به کار میبرم.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید یا موضوع خاصی مد نظر است، لطفاً بفرمایید!
لغتنامه دهخدا واژگان مرتبط: نفرین، لعنت، دشنام، فحش، بلاء، توهین، خواری، خون ریزی، سوء استعمال، خفت، پرخاش، سرزنش، گناه، عتاب، اشتباه، مذمت، ملامت، رسوایی، ننگ، عیب جویی، نکوهش، توبیخ ملایم