جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: سپند. [ س ِ پ َ ] (اِ) مخفف اسپند. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). تخمی باشد که بجهت چشم زخم سوزند. (برهان ). سپند که اسپند گویند و دفع چشم بد را سوزند. (آنندراج ). تخمی است که دفع نظر به سوختن آن مفید است . (غیاث ). دانه ٔ سوختنی . (شرفنامه ). حرمل . (بحر الجواهر). و سوختن آن توأم با انفجارهای کوچکی است که در ادب منظوم ما به رقص سپند تشبیه شده است : چو علم خواهد گفتن سپند باید سوخت که بیم چشم بدان دور باد از آن کهتر. فرخی . هرکه در دل چون سپندان دانه ٔ کین تو داشت زآن سپندان دانه ٔ خود دیدبر آتش سپند. سوزنی . همچو سپند پیش تو سوزم و رقص میکنم خود بفدا چنین شود مرد برای چون تویی . خاقانی . بر سرآتش غمت چو سپند با خروش و گداز می غلطم . خاقانی . از آن مجمر چو آتش گرم گشتند سپندش سوختند و درگذشتند. نظامی . چنان درمیرمید از دوست و دشمن که جادو از سپند و دیو از آهن . نظامی . آخر سپند باید بهر چنان جمالی دردا که هیچکس را این کار برنیاید. عطار. یاچهره بپوش یا بسوزان بر روی چو آتشت سپندی . سعدی (ترجیعات ). آتش سوزان نکند با سپند آنچه کند درد دل مستمند. سعدی (گلستان ). خبر از خود ندارم چون سپند از بیقراریها نمی دانم کجا خیزم نمی دانم کجا افتم . صائب . جان را سپند ساز و بر آتش نثار شو با دل قرار عشق ده و بیقرار شو. حزین . || (اِ مرکب ) مخفف سه پند. (حاشیه ٔ برهان قاطعچ معین ). سه نصیحت . (برهان ). سه اندرز. (شرفنامه ). اسفند، سپنج sepand sepand sepand sépan sepand sepan sepand
کلمه "سپند" در زبان فارسی به معنای "مادهای خوشبو" و در برخی متون به معنی "آتش" یا "برکت" نیز استفاده میشود. در ادامه به برخی از نکات قواعدی و نگارشی مرتبط با این کلمه میپردازیم:
نوشتار صحیح: کلمه "سپند" به همین صورت و با این تلفظ نوشته میشود. از نوشتن آن با حروف بهخصوص یا اشتباه پرهیز کنید.
قلمرو معنایی: "سپند" میتواند معانی مختلفی داشته باشد؛ بنابراین در نوشتههای خود باید به سیاق و زمینه معنایی کلمه توجه کنید.
جایگاه در جمله: مانند سایر اسمها، "سپند" میتواند به عنوان فاعل، مفعول یا دیگر اجزای جمله مورد استفاده قرار گیرد. مثلاً:
سپند خوشبو است. (فاعل)
ما سپند را میسوزانیم. (مفعول)
ترکیبها: "سپند" میتواند در ترکیب با دیگر کلمات نیز قرار گیرد. مثلاً "بخور سپند" یا "آتش سپند".
نحوه تلفظ: تلفظ صحیح این کلمه به صورت "sepand" (با تأکید بر هجاهای آخر) است.
قواعد انشا: در نوشتار رسمی، باید به مواردی مانند فاصلهگذاری درست، ویرگولها، و استفاده از نشانههای نگارشی توجه کنید.
استفاده در شعر و ادبیات: "سپند" در اشعار و متون ادبی به عنوان نمادی از پاکی، خوشبو بودن و برکت به کار میرود.
با رعایت این نکات میتوانید در متنهای خود از کلمه "سپند" بهخوبی و به درستی استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه “سپند” در جملات مختلف ارائه میشود:
در مراسم سنتی نوروز، مردم سپند را به عنوان نمادی از خوشبختی و برکت در خانههای خود قرار میدهند.
خورشید در آسمان به مانند سپندی میدرخشد و همه جا را روشن میکند.
سپند یکی از داروهای قدیمی است که در طب سنتی به عنوان درمانی برای بیماریهای مختلف استفاده میشود.
مادر بزرگم همیشه میگفت که سپند را باید با احترام و محبت نگهداشت.
وقتی به جنگل میرویم، بیشتر به یاد سپند و عطر خوش آن میافتیم.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر