جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

sotur
quadruped  |

ستور

معنی: ستور. [ س ُ ] (اِ) پهلوی «ستور» (اسب )، اوستا «سته اوره » ، سانسکریت «ستهااورین » (بار اسب ، بار ورزاو)، استی «ستورت آ» (حیوان خانگی )، کردی زازا عاریتی دخیل «استور» ، شغنی «ستور» ، سریکلی «ستائور وستائر» (حیوان بارکش ، ورزاو بالغ)، یغنویی «سوتور» (گوسفند، حیوان خانگی عموماً)، قیاس کنید با افغانی «سوتور» (جانور، چارپا،دواب ). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). هر جانور چارپاعموماً و اسب و استر و خر خصوصاً. (برهان ). حیوانات چارپا خاصه اسب و استر. (آنندراج ). بطریق عموم هر جانوری چارپای و بطریق خصوص اسب و استر را خوانند. (جهانگیری ). این لفظ بر گاو و استر و اسب آید. (غیاث ).اسب . چاروا. (شرفنامه ). ماشیه . (دهار) :
همی رفت با دختر و خواسته
ستوران و پیلان آراسته .
فردوسی .
زمین شد ز نعل ستوران ستوه
همی کوه دریا شد و دشت کوه .
فردوسی .
کشیدند بهر کک کوهزاد
ستوری بماننده ٔ تندباد.
فردوسی .
این همی گوید گشتم بغلام و بستور
وآن همی گوید گشتم بضیاع و بعقار.
فرخی .
گر نیستت ستور چه باشد
خرّی بمزد گیر و همی رو.
لبیبی .
دستیار ستور و کار سفر
ساخته کرد هر چه نیکوتر.
عنصری .
از ننگ آنکه شاهان باشند بر ستوران
بر پشت ژنده پیلان این شه کند سواری .
منوچهری .
زهی داده ستور و بستده خر
ترا خود چون منی کی بود در خر(خور).
(ویس و رامین ).
غلامان و ستوران افزون از عادت خریدن گرفتند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 328). و بعد از آن آنچه از صامت وناطق و ستور و برده داشت نسختی پرداخت . (تاریخ بیهقی ).
همه راه پیوسته پنجاه میل
ستورو شتر بود و گردون و پیل .
اسدی .
ستور و گوسفند و گاو و اشتر
کزیشان میشود روی زمین پر.
ناصرخسرو.
ستور از کسی به که بر مردمی
بعمدا ستوری کند اختیار.
ناصرخسرو (دیوان چ کتابخانه ٔ طهران ص 201).
تا تو بر پشت ستوری بار او بر جان تست
چون بترک خر بگفتی آتش اندر بار زن .
سنایی .
هرکه راچشم عقل کور بود
نبود آدمی ستور بود.
سنایی .
و توشه ٔ چهارپایان و ستوران که ملک بر ایشان بپای بود. (نوروزنامه ).
و ستور بسیار کرایه گیرم . (کلیله و دمنه ).
نه آن کسم که در این دامگاه دیو و ستور
چه عقل مختصر آن تخم جادویی کارم .
خاقانی .
مردان دین چه عذر نهندم که طفل وار
از نی کنم ستور و بهرا برآورم .
خاقانی .
تنش را نمکسود موران کند
سرش خاک سُم ّ ستوران کند.
نظامی .
که داند که شداد را پای و دست
بنعل ستور که خواهد شکست .
نظامی .
دریغ آمدم تربیت ستوران و آینه داری در محلت کوران . (گلستان سعدی ).
آستینش گرفت سرهنگی
که بیا نعل بر ستورم بند.
سعدی .
چه نیکو زده ست این مثل پیر ده
ستور لگدزن گرانبار به .
سعدی (بوستان ).
... ادامه
499 | 0
مترادف: انعام، چارپا، حيوان، باركش، دواب (اسب، قاطر، الاغ، يابو )
متضاد: دد، وحش
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی، جمعِ سِتْر] [قدیمی]
مختصات: (سُ) [ په . ] (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: sotur
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 666
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
quadruped
ترکی
mağaza
فرانسوی
magasin
آلمانی
speichern
اسپانیایی
almacenar
ایتالیایی
negozio
عربی
محل
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "ستور" در زبان فارسی به معنای موجودات یا جانوران وحشی و به‌طور خاص به معنای «حیوانات بزرگ» مانند شیر، پلنگ و مشابه آنها به کار می‌رود. در نگارش و به‌کارگیری این واژه، نکات زیر حائز اهمیت است:

  1. نحوه استفاده: "ستور" معمولاً در متون ادبی و شعر استفاده می‌شود. به عنوان مثال: "در دشت‌های وسیع، ستوران می‌چرخند".

  2. جمع‌بندی: جمع این کلمه به صورت "ستوران" است که در جملات می‌توان از آن استفاده کرد.

  3. توجه به سیاق و متن: در استفاده از این واژه، باید به سیاق و نوع متنی که در آن هستیم توجه کنیم. این کلمه بیشتر در متون رسمی، ادبی، یا علمی کاربرد دارد.

  4. گفتمان‌های خاص: در برخی گفتمان‌ها، ممکن است معانی خاص یا اصطلاحی به خود بگیرد و باید با توجه به زمینه مورد استفاده، دقت کرد.

  5. نکات نگارشی: در نگارش این کلمه باید توجه داشت که از قواعد درست نگارشی پیروی کنیم، مانند استفاده از نقطه‌گذاری مناسب و رعایت اصول ساختاری جملات.

در مجموع، کلمه "ستور" با توجه به سیاق، محتوا و نوع متن باید به درستی مورد استفاده قرار گیرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

کلمه "ستور" در زبان فارسی به معنای "مخزن" یا "انبار" است و معمولاً به مکان‌هایی اطلاق می‌شود که در آنها کالاها یا مواد نگهداری می‌شوند. در زیر چند جمله با استفاده از این کلمه آورده شده است:

  1. در انبار کارخانه، استور جدیدی برای نگهداری مواد اولیه ساخته شده است.
  2. ما برای ذخیره مواد غذایی، استور بزرگی در حیاط منزل راه‌اندازی کرده‌ایم.
  3. در استور شرکت، انواع مختلفی از ابزارآلات و دستگاه‌ها موجود است.
  4. قبل از تعطیلات، تمام کالاها را به استور منتقل کردیم تا از آسیب دیدن آنها جلوگیری کنیم.
  5. برای راحتی در پیدا کردن کالاها، هر بخش از استور به طور منظم دسته‌بندی شده است.

اگر منظور شما از "ستور" در معنای دیگری است، لطفاً توضیحات بیشتری دهید تا بتوانم به شما کمک بیشتری کنم.


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری