جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

sahāb
nebula  |

سحاب

معنی: سحاب . [ س َ ] (ع اِ) ابر. (دهار) (ترجمان القرآن ). ابری بارنده . (مهذب الاسماء) :
یکی کوه بینی سر اندر سحاب
که بر وی نپرّید پرّان عقاب .
فردوسی .
چو تیر از کمان یا چو برق از سحاب
همی رفت بی خورد و آرام و خواب .
فردوسی .
دوستان وقت عصیر است و کباب
راه را گرد نشانده ست سحاب .
منوچهری .
بارد در خوشاب از آستین سحاب
وز دُم حوت آفتاب روی ببالا نهاد.
منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی ص 17).
وَاندر او بر گناهکار بعدل
قطره ناید مگر بلا ز سحاب .
ناصرخسرو.
همچو شب دنیا دین را شبست
ظلمتش از جهل و ز عصیان سحاب .
ناصرخسرو.
حقیر باشد با همت تو چرخ و جهان
بخیل باشد با دو کف تو بحر و سحاب .
مسعودسعد.
سحاب گویی یاقوت ریخت بر مینا
نسیم گویی شنگرف بیخت بر زنگار.
؟ (از کلیله و دمنه ).
از سحاب فضل و اشک حاج و آب شعر من
برکه ها را برکه های بحر عمان دیده اند.
خاقانی .
آنکه آن تازه بهار دل من در دل خاک
از سحاب مژه خوناب مطر بگشائید.
خاقانی .
نظم و نثرش چون حدیقه ای که آب سحاب غبار از روی ازهار او فرو شسته باشد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
چو خورشیدی که باشد در سحابی
و یا در نیمه ٔ شب آفتابی .
نظامی .
امروز باید ار کرمی میکند سحاب
فردا که تشنه مرده بود لاوه گو مریز.
سعدی .
زمین تشنه را باران نبودی بعداز این حاجت
اگر چندانکه در چشمم سرشک اندر سحا بستی .
سعدی .
|| به لغت اکسیریان زیبق است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). سیماب به لغت اکسیریان . (منتهی الارب ).
... ادامه
1044 | 0
مترادف: ابر، رباب، غمام، غمامه، ميغ
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی، جمع: سُحُب] [قدیمی]
مختصات: (سَ) [ ع . ] (اِ.)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 71
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
nebula | cloud
عربی
سديم | غمامة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "سحاب" در زبان فارسی به معنی ابر است و به عنوان یک اسم در جمله‌ها به کار می‌رود. در اینجا به چند نکته درباره‌ی قواعد نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. نقطه‌گذاری: در جملاتی که از "سحاب" استفاده می‌شود، باید به قوانین نقطه‌گذاری توجه کرد. به عنوان مثال، اگر این کلمه در انتهای جمله بیفتد، باید نقطه گذاشته شود.

  2. جمع‌سازی: کلمه "سحاب" جمع‌پذیر است و به صورت "سحاب‌ها" در جمع به کار می‌رود.

  3. نقش‌های نحوی: "سحاب" می‌تواند نقش‌های مختلفی در جمله ایفا کند، مثلاً:

    • اسم فاعل: "سحاب در آسمان در حال حرکت است."
    • اسم مفعول: "باران از سحاب‌ها می‌ریزد."
  4. قافیه و وزن: در شعر و ادبیات، "سحاب" می‌تواند در قافیه و وزن به کار رود و با کلمات دیگری که از لحاظ آوایی هم‌قافیه هستند، ترکیب شود.

  5. اجتناب از تکرار بی‌جا: اگرچه "سحاب" یک کلمه زیبا و پرکاربرد است، باید در متن‌های رسمی و ادبی از تکرار بی‌مورد آن اجتناب کنیم تا نوشته روان و زیبا به نظر برسد.

با رعایت این نکات، می‌توان نوشتاری صحیح و زیبایی را با استفاده از کلمه "سحاب" در زبان فارسی ارائه داد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. سحاب سنگین آسمان در شب‌های تابستان، زیبا و دل‌انگیز به نظر می‌رسد.
  2. با شروع باران، سحاب‌ها به آرامی در آسمان جابه‌جا می‌شوند.
  3. نقاشی او از منظر طبیعی، شامل درختان و سحاب‌های نرم و پُرچین بود.

واژگان مرتبط: ابر، لکه، توده انبوه، توده ابرومه

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری