جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

take the head  |

سر برکردن

معنی: سر برکردن . [ س َ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سر برآوردن که کنایه از یاغی شدن و نافرمانی کردن باشد. (برهان ) (آنندراج ). || گذشتن . بررفتن . درگذشتن :
گر خرد را بر سر هشیار خویش افسر کنی
سخت زود از چرخ گردان ای پسر سر برکنی .
ناصرخسرو.
|| بیرون آوردن سر از جایی . بیرون شدن نگاه کردن را. خروج . درآمدن . خارج شدن : کس را از غوریان زهره نبودی که از برج سر برکردندی . (تاریخ بیهقی ).
سر برکن ای منوچهر از خاک تا پس از خود
ز اقبال بوالمظفر شروان تازه بینی .
خاقانی .
در نتوان بست از این کوی در
بر نتوان کرد از این بام سر.
نظامی .
کین باز مرگ هرکه سر از بیضه برکند
همچون کبوترش برباید به چنگلی .
سعدی .
|| سر بلند کردن . بلند کردن سر. سر برآوردن :
خیره چه سر اندازم بر خاک سر کویت
گر بوسه زنم پایت سر برنکنی دانم .
خاقانی .
گر سر قدم نمی کنمش پیش اهل دل
سر برنمی کنم که مقام خجالت است .
سعدی .
از آن تیره دل ، مرد صافی درون
قفا خوردو سر برنکرد از سکون .
سعدی .
تحمل کنان را نخوانند مرد
که بیچاره از بیم سر برنکرد.
سعدی .
گر چو چنگم بزنی پیش تو سر برنکنم
اینچنین یار وفادار چو بنوازی به .
سعدی .
|| طالع شدن .ظاهر شدن :
کوکب علم آخر سر برکند
گرچه کنون تیره و در خفیت است .
ناصرخسرو.
سر چو آه عاشقان برکرد صبح
عطر آتش زای زآن برکرد صبح .
خاقانی .
سرو بلند بستان با آنهمه لطافت
هر روزش از گریبان سر برنکرد ماهی .
سعدی .
|| داخل شدن . درآمدن . رفتن :
هر لحظه سر به جایی برمیکند خیالم
تا خود چه بر من آیدزین منقطعلگامی .
سعدی .
... ادامه
615 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 736
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
take the head
عربی
خذ رأسه
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "سر برکردن" در زبان فارسی به معنای "برخاستن" یا "فارغ‌التحصیل شدن" به کار می‌رود. این اصطلاح در متون ادبی و غیر ادبی ممکن است به صورت‌های مختلفی استفاده شود.

قواعد نگارشی و فارسی مربوط به این کلمه شامل موارد زیر است:

  1. استفاده صحیح از فعل: "سر برکردن" یک فعل مرکب است که می‌تواند به صورت‌های مختلفی صرف شود. مثلا:

    • من سر برمی دارم.
    • تو سر برمی‌داری.
    • او سر برمی‌دارد.
  2. جمله‌بندی: در جملات، باید توجه داشت که فعل به همراه فاعل و مفعول درست استفاده شود. مثلا:

    • او در مراسم فارغ‌التحصیلی سر برکرد.
    • دانش‌آموزان پس از گذراندن دوره‌های خود، سر برکردند.
  3. نحوه نوشتار: در متون رسمی، توجه به نگارش صحیح و رعایت قواعد نگارشی مانند استفاده از ویرگول و نقطه تاکید دارد. مثلاً:

    • "دانشجویان با موفقیت سر برکردند، و به مرحله جدیدی از زندگی خود وارد شدند."
  4. استفاده از پیشوند و پسوند: این کلمه می‌تواند با پیشوندها و پسوندهای مختلفی ترکیب شود، اما باید دقت کرد که معانی تغییر نکند.

  5. معنی در بافت: بسته به بافت جمله، معنی کلمه "سر برکردن" ممکن است تغییر کند؛ بنابراین باید توجه به زمینه استفاده داشته باشیم.

اگر نیاز به توضیحات بیشتری دارید یا سؤالی دیگر مطرح کنید، خوشحال می‌شوم کمک کنم.


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری