جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: سرخ . [ س ُ ] (ص ) رنگی معروف . (آنندراج ). شنجرف . زنجفر. (زمخشری ). احمر. (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). انواع آن : آتشی . ارغوانی . بلوطی . پشت گلی . جگرکی . حنایی . خرمایی . دارچینی . زرشکی . شاه توتی . صورتی . عنابی . قرمز. گل سرخی . گل کاغاله . گلی . لاکی . لعل . میگون . یاقوتی . (یادداشت مؤلف ) : چون گل سرخ از میان پیلغوش یاچو زرین گوشوار از خوب گوش . رودکی . شگفت نیست اگر کیغ چشم من سرخ است بلی چو سرخ بود اشک سرخ باشد کیغ. بوشعیب . و از ناحیت تغزغز مشک بسیار خیزد و روباه سیاه و سرخ و ملمع زر سرخ . (حدود العالم ). دین من خسروی است همچو میم گوهر سرخ چون دهم به جمست . خسروی . همه جامه ها سرخ و زرد و بنفش شهنشاه با کاویانی درفش . فردوسی . جهاندار بستد ز کودک نبید بلور از می سرخ بد ناپدید. فردوسی . تا سرخ بود چون رخ معشوقان نارنج تا زرد بود چون رخ مهجوران آبی . فرخی . چو آید زو برون حمدان بدان ماند سر سرخش که از بینی سقلابی برون آید همی خله . عسجدی . تا آفتاب سرخ چو زرین سپر بود تا خاک زیر باشد و گردون زبر بود. منوچهری . زیرا که سرخ روی برون آمد هرکو به پیش حاکم تنها شد. ناصرخسرو (دیوان چ دانشگاه ص 340). شیرین و سرخ گشت چنان خرما چون برگرفت سختی گرما را. ناصرخسرو. شلوار سرخ والا منمای ای نگارین یا دامنی برافکن یا چادری فروهل . نظام قاری . || (اِ) نوعی از مرغان که پرهای سرخ و نقطه های سپید و سیاه بر پرها دارند و بغایت خوش آواز و جنگ شان در غرائب تماشای نظارگیان این دیار است . و تحقیق آن است که سرخ هرچند لفظ فارسی است لیکن اطلاق بر جانور مذکور از تصرفات فارسی دانان هند است و در اصل هندی آن را می مینا و تنها مینا ماده ٔ آن را خوانند و در هندی متعارف لال گویند و این ترجمه ٔ سرخ است . (آنندراج ) (بهار عجم ). 1-اسم
2- آل، حمرا، قرمز، گلرنگ، گلگون، لاله گون سبز
1- كمونيست red, scarlet, rosy, sanguine, gules أحمر، محمر، شيوعي، قرمزي، اللون الأحمر، صبغ أحمر، خمر، السياسي الأحمر kırmızı rouge rot rojo rosso قزل، انقلابی، برنگ خون، قرمز مایل به زرد، سرخ جامه، خوشبو، لعل فام، گل پاشیده، گل دار، خوش مشرب، دموی، خونی، خوش طبع
... ادامه
1194|0
مترادف:1-اسم
2- آل، حمرا، قرمز، گلرنگ، گلگون، لاله گون
أحمر|محمر , شيوعي , قرمزي , اللون الأحمر , صبغ أحمر , خمر , السياسي الأحمر
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "سرخ" در زبان فارسی به معنای رنگی خاص و همچنین به عنوان یک صفت برای توصیف اشیاء، جسدها، عواطف و غیره به کار میرود. در نوشتار و نگارش فارسی، رعایت برخی از قواعد در ارتباط با این کلمه و بهطور کلی با زبان فارسی اهمیت دارد:
نحوه نوشتار:
کلمه "سرخ" بهصورت «سرخ» نوشته میشود و از نادرست نوشتی مانند "سرخ" باید پرهیز کرد.
استفاده صفت:
"سرخ" به عنوان صفت در جملات میتواند به کار رود. مانند: «سیب سرخ» یا «چشمهای سرخ».
قافیه و وزن:
در شعر فارسی، کلمه "سرخ" ممکن است به عنوان قافیه یا بخشی از وزن شعر به کار رود. شاعر میتواند با آن ترکیبهای زیبا و هنری بسازد.
ترکیبات:
از "سرخ" میتوان در ترکیباتی مانند «سرخپوست» (برای توصیف نژاد خاصی) یا «سرخرو» (برای توصیف وجهه) استفاده کرد.
معانی مجازی:
"سرخ" ممکن است معنای مجازی نیز داشته باشد، مانند توصیف حالتهای عاطفی، مثلاً «او از خجالت سرخ شد».
قواعد نگارشی:
در جملات فارسی، رعایت ویرگول، نقطه و سایر نشانههای نگارشی در جملات حاوی کلمه "سرخ" نیز اهمیت دارد.
به طور مثال: «سیب سرخ، خوشمزه است.»
با رعایت این نکات، میتوان به درستی از کلمه "سرخ" در زبان و نوشتار فارسی بهره برد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "سرخ" در جملات آورده شده است:
گلهای باغچه زودتر از همیشه شکوفا شدند و اکنون شکوفههای سرخ زیبایی دارند.
آسمان در هنگام غروب به رنگ سرخ در میآید و مناظر طبیعی را تماشاییتر میکند.
پرچمها در روز ملی با رنگهای سرخ، سفید و سبز به اهتزاز درآمدند.
او به خاطر لباس سرخ و جذابش در مهمانی تمام نگاهها را به خود جلب کرد.
هنگام رسیدن به فصل پاییز، برگهای درختان به رنگهای زرد و سرخ درمیآیند.
اگر به مثالهای بیشتری نیاز دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: قزل، انقلابی، برنگ خون، قرمز مایل به زرد، سرخ جامه، خوشبو، لعل فام، گل پاشیده، گل دار، خوش مشرب، دموی، خونی، خوش طبع