جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: سرور. [ س ُ ] (ع مص ) شادمانه کردن . (دهار) (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). شاد کردن و شاد گردیدن . (آنندراج ). شاد کردن . (منتهی الارب ). || (اِمص ) شادی . (آنندراج ) : تا این جهان بجای است او را وقار باشد او با سرور باشد او با یسار باشد. منوچهری . شب و روز به شادی و سرور مشغول می بود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 378). بر تو خندد که غافلی تو از آنک در سرای غرور نیست سرور. ناصرخسرو. و این بنده را بدان قوت دل و استظهار و سرور و افتخار حاصل آمد. (کلیله و دمنه ). غرور دهر و سرور جهان نخواست از آنک نداشت از غم امت به این و آن پروا. خاقانی . || اصطلاح عرفانی است و عبارت از سماع است چنانکه در تاج الاسامی مسطور است که «السماع سرور» و آن آوازی است خوش موزون و محرک دلها. خواجه عبداﷲ گوید: «السرور اسم لاستبشار جامع هو اصفی من الفرح لان الافراح ربما شابتها الاحزان ». (از فرهنگ علوم عقلی سجادی ص 297). || (اِ) اطراف شاخهای ریاحین . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خوشحالي، خوشي، شادماني، شادي، شعف، مسرت، نشاط خادم، كهتر، نوكر، بنده، غلام joy,master,cheerfulness,chief,delight,prince,leader,mirth فرح، بهجة، سعادة، ابتهاج، مرح، سراء، مصدر الإبتهاج، قرة العين sunucu serveur server servidor server
... ادامه
642|0
مترادف:خوشحالي، خوشي، شادماني، شادي، شعف، مسرت، نشاط
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر