جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: سلب . [ س َ ل َ ] (ع اِ)مطلق جامه . (آنندراج ). پوشش . (تفلیسی ) : نگارینا شنیدستم که گاه محنت و راحت سه پیراهن سلب بوده ست یوسف را بعمر اندر. رودکی . ما برفتیم و شده نوژان کخلان ؟ پس ما بشبی گفتی تو کش سلب از انقاش است . منجیک . ثوب عنابی گشته سلب قوس قزح سندس رومی گشته سلب یاسمنا. منوچهری . معجون مفرح بود این تنگدلان را مر بی سلبان را بزمستان سلب این است . منوچهری . سلب هر چه شان بد کبود و سیاه فکندند یکسر ز شادی شاه . اسدی . چون طمع داری سلب بیهوده زآن خونخواره دزد کو همی کوشد همیشه کز تو برباید سلب . ناصرخسرو. به نوبهار تو بخشی سلب به هر دشتی بمهرگان بتو بخشد لباس هر شجری . ناصرخسرو. عجمی وار نشینم چو ببینم کز دور میخرامد عربی وار بپوشیده سلب . سنایی . ماورد و ریحان کن طلب لوزی و کتان کن سلب وز می گلستان کن دو لب آنجا که این چار آمده . خاقانی . کعبه در شامی سلب چون قطره در تنگی صدف یا صدف در بحر ظلمانی گروگان آمده . خاقانی . دف کز تن آهوان سلب داشت آواز گوزن سان برآورد. خاقانی . نرفت از حرمتش بر تخت ماهی نپوشند از سلب ها جزسیاهی . نظامی . - مرغ زرین سلب ؛ زرد پر و بال : به هوای کرم او بزمین از پرواز مرغ زرین سلب آید چو نهد سائل دام . سوزنی . || آنچه کشته در جنگ همراه دارد از قبیل لباس و سلاح و ستور.(از اقرب الموارد). نوعی جامه ٔ درشت مانند جوشن و خفتان که در روز جنگ پوشند. (فرهنگ فارسی معین ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) : جایی که برکشند مصاف از پس مصاف و آهن سلب شوند یلان از پس یلان . فرخی . یکی دوزخی وار تن سوخته سلیح و سلب ز آتش افروخته . اسدی . سلیح و سلب داد خواهنده را قوی کرد پشت پناهنده را. نظامی . || غارت و تاراج و یغما. (ناظم الاطباء). || جامه ای که در ماتم و عزا پوشند. (فرهنگ فارسی معین ). جامه ٔ ماتم . (آنندراج ). - سلب فرشته داشتن ؛ کنایه از لباس سبز پوشیدن . (آنندراج ). سبز پوشیدن . (رشیدی ). کنایه از رنگ سبز پوشیدن . (برهان ). || هرچیز که از دشمن بگیرند مانند اسلحه و لباس و ذخیره و آذوقه . (ناظم الاطباء). || درختی است دراز. || نام گیاهی است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || پوست . (منتهی الارب ). || پایچه و شکم از ذبیحه . || پوست نی و پوست درخت مقل و پوست درختی به یمن که از آن رسن سازند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || (ص ) ربوده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). 1- برگيري، محروميت
2- نفي ايجاب
1- ربايش
2- گرفتن، برداشتن، جدا كردن، ربودن
3- از ميان بردن، برطرف كردن deprivation, negation, divestment, divestiture, eliminate حرمان، نقص، فقدان، تجريد من الرتبة الكنيسية، الحرمان haciz forclusion zwangsvollstreckung juicio hipotecario pignoramento محرومیت، حرمان، محروم سازی، انعزال، نفی، خنثی سازی
... ادامه
1011|0
مترادف:1- برگيري، محروميت
2- نفي
متضاد:ايجاب
1- ربايش
2- گرفتن، برداشتن، جدا كردن، ربودن
3- از ميان بردن، برطرف كردن
حرمان|نقص , فقدان , تجريد من الرتبة الكنيسية , الحرمان
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "سلب" در زبان فارسی به معنی گرفتن، حذف کردن یا محروم کردن است و در متون حقوقی و علمی کاربرد زیادی دارد. در زیر به بررسی قواعد نگارشی و نحوه استفاده از این کلمه میپردازیم:
معنی و کاربرد:
در استفاده از "سلب"، باید به زمینهی معنایی آن توجه شود. این کلمه معمولاً در مواردی به کار میرود که از فردی یا چیزی حقی گرفته میشود.
ساختار جمله:
معمولاً این کلمه به عنوان فعل یا اسم در جملات به کار میرود. به عنوان مثال:
"سلب حق مالکیت از افراد."
"وی در شرایط خاص میتواند حق را سلب کند."
نحوه نوشتن:
کلمه "سلب" به صورت صحیح باید نوشته شود و از نگارشهای نادرست مانند "سلb" یا "سلبّ" پرهیز شود.
نکات نگارشی:
در استفاده از "سلب" در متون رسمی و علمی، بهتر استcontext یا چارچوب مناسب آن ذکر شود تا مفهوم دقیقتری ارائه شود.
وجود در هر متن یا جملهای به دقت و وضوح بیان اهمیت دارد.
نقل قول:
در مقالات علمی یا متون حقوقی، اگر از کلمه "سلب" در متن اصلی استفاده میشود، بهتر است آن را در گیومه قرار دهید.
به طور کلی، کلمه "سلب" باید به دقت و در زمینههای مناسب استفاده شود تا مفهوم آن به طور کامل منتقل گردد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "سلب" در جمله آوردهام:
سلب حق تقدم: در این شرایط، احزاب سیاستمدار ممکن است حق تقدم برخی از اعضای خود را سلب کنند.
سلب آزادی: اسیران جنگی در شرایط سخت، به طور معمول از آزادی خود سلب میشوند.
سلب مالکیت: دولت در راستای اجرای پروژههای عمومی میتواند اقدام به سلب مالکیت از زمینهای خصوصی کند.
سلب حقوق انسانی: در برخی کشورها، قوانین غیر انسانی موجب سلب حقوق انسانی افراد میشود.
اگر به مثالهای بیشتری نیاز دارید یا موضوع خاصی مد نظر دارید، لطفاً بفرمایید!
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: محرومیت، حرمان، محروم سازی، انعزال، نفی، خنثی سازی