جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: سمط. [ س ِ ] (ع اِ) رشته ٔ مروارید. (غیاث ) (مهذب الاسماء) (دهار) (السامی ). رشته ٔ مروارید یا شبه و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) : خامه ٔ او چو یار شد بادست سمط لؤلؤ ز یک نقط پیوست . سنایی . درکتاب محکم لاَّلی این سه اسم متعالی را در یک سلک نظم قرار داده است و در یک سمط جلوه کرده . (چهارمقاله ). || چادر بی آستر که بر دوش اندازند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). جامه ٔ یکتا. ج ، اسماط. (مهذب الاسماء). || چادر از پنبه یا جامه که از زیر جامه نمایان باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (ص ) مرد زیرک و سبک و چالاک . (ناظم الاطباء). مرد سبک . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || صیاد چالاک سبک دست . || (اِ) ریگ توده ٔ دراز یا آن ریگ که بر زمین مانند رسنی باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || شمله ٔ دستار بر سینه و هر دو کتف افتاده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || فتراک . (دهار). دوال فتراک . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || زره که فارس بر سرین اسب آویزد. || گردن بند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || حمیل درازتر از گلوبند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). 1- رشته، عقد، گردن بند
2- رده، رسته semit سامي