جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

sombol
hyacinth  |

سنبل

معنی: سنبل . [ سُم ْ ب ُ ] (ع اِ)خوشه (جو، گندم و مانند آن ). ج ، سنابل . (منتهی الارب ) (فرهنگ فارسی معین ) (از ناظم الاطباء) :
گل سرخش چو عارض خوبان
سنبلش همچو زلف محبوبان .
سعدی .
|| گیاهی است از تیره ٔ سوسنی ها جزو تک لپه ای ها با جام و کاسه ٔ رنگین و دارای گلهای بنفش خوشه ای است و چون زود گل میدهد و گلش زیبا و خوشرنگ و خوش بو است مورد توجه است و جزو گیاهان زینتی است و پیاز آنرا در گلدانها میکارند. بهترین نوع آن سنبل هندی است . زمبل . ذومبول . ارسیل . عرصیل . عیلان عزام . وقتطوس . اواقنثوس . (فرهنگ فارسی معین ) :
بوید بسحرگاهان از شوق بناگاهان
چون نکهت دلخواهان بوی سمن و سنبل .
منوچهری .
هم زهردار چو شاخ سنبل
گر نیشکری گزیده خواهم .
خاقانی .
خار که هم صحبتی گل کند
غالیه در دامن سنبل کند.
نظامی .
دامنی گل و ریحان و سنبل و ضیمران فراهم آورده . (گلستان ).
- سنبل الطیب . رجوع به همین کلمه شود.
- سنبل ایرانی ؛ گونه ای سنبل که گلهایش سفیدرنگند و بعنوان زینت نیز کشت میشود. گل سنبل ایرانی . سنبل بری . قسطل الارض . (فرهنگ فارسی معین ).
- سنبل بری ؛ لاله ٔ وحشی . (فرهنگ فارسی معین ).
- سنبل جبلی ؛ یکی از گونه های سنبل الطیب است که برای ریشه ٔ آن اثر مدر و اشتهاآور و معرق ذکر کرده اند. سنبل کوهی . (فرهنگ فارسی معین ).
- سنبل ختایی ؛ گل فرشته . (فرهنگ فارسی معین ).
- سنبل رومی ؛ سنبل الطیب . (فرهنگ فارسی معین ): دو است : هندی و رومی ، هندی را سنبل الطیب و سنبل عصافر گویند و رومی را ناردین گویند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
- سنبل زرد ؛ گیاهی است از تیره ٔ صلیبیان که بعنوان گیاه زمینی در باغها نیز کشت میشود آلوسن الیسون . از دانه ٔ این گیاه که شبیه دانه ٔ قدومه است در طب استفاده می شود بهمان نام الیسون مشهور است . (فرهنگ فارسی معین ).
- سنبل کوهی ؛ سنبل جبلی . (فرهنگ فارسی معین ).
- سنبل هندی ؛ گیاهی است از تیره ٔ گندمیان که ریشه های افشانش در تداوی همانند ریشه ٔ سنبل الطیب مورد استعمال است . ناردین هندی . عجر مکی . حب العصافیر. (فرهنگ فارسی معین ).
|| بمجاز، به معنی موی . زلف :
باغها کردی چون روی بتان از گل سرخ
راغها کردی چون سنبل خوبان ز خضر.
فرخی .
ز سنبل کرد برگل مشک بیزی
ز نرگس بر سمن سیماب ریزی .
نظامی .
سمن بر غافل از نظاره ٔ شاه
که سنبل بسته بد بر نرگسش راه .
نظامی .
بدو گفت کای سنبلت پیچ پیچ
ز یغما چه آورده ای ؟ گفت هیچ .
سعدی .
... ادامه
919 | 0
مترادف: 1- خوشه 2- نوعي گل
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی، جمع: سَنابِل و سُنبُلات]
مختصات: (سُ بُ) (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: sanbal
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 142
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
hyacinth | jacinth
ترکی
sümbül
فرانسوی
jacinthe
آلمانی
hyazinthe
اسپانیایی
jacinto
ایتالیایی
giacinto
عربی
الياقوتية زهرة | صفير
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "سنبل" در زبان فارسی به معنای گل سنبل (Hyacinth) است و به عنوان یک اسم فارسی به کار می‌رود. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و استفاده این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. استفاده صحیح از کلمه: سنبل به عنوان یک اسم خاص باید به درستی در جملات و متن‌ها استفاده شود. مثلاً: "سنبل در باغ ما به زیبایی شکفته است."

  2. نقطه‌گذاری: در جملات، اگر "سنبل" در انتهای جمله قرار گیرد، باید نقطه‌گذاری مناسب انجام شود. مثلاً: "او گل سنبل را دوست دارد."

  3. تایپ و صحت املایی: املای صحیح کلمه "سنبل" باید رعایت شود و به صورت "سنبل" نوشته شود و نه به صورت‌های دیگر.

  4. جمع و مفرد: کلمه "سنبل" در حالت مفرد است. برای جمع آن، می‌توان از "سنبل‌ها" استفاده کرد. مثال: "سنبل‌ها در فصل بهار شکوفا می‌شوند."

  5. صفت‌سازی: می‌توان از کلمه "سنبل" به عنوان یک صفت نیز استفاده کرد؛ به عنوان مثال: "گلدان سنبلی".

  6. قید و قاعده‌های نحوی: مانند سایر اسم‌ها، "سنبل" می‌تواند به عنوان فاعل، مفعول یا متمم در جمله قرار گیرد، و باید با دیگر اجزای جمله هم‌خوانی داشته باشد.

برخی از جملات نمونه:

  • "سنبل‌های باغ، عطر و زیبایی را به مکان افزوده‌اند."
  • "او همیشه به فصل شکوفایی سنبل‌ها انتظار می‌کشد."

امیدوارم این اطلاعات به شما کمک کند! اگر سوال یا موضوع خاصی در این زمینه دارید، لطفاً بپرسید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در زیر چند مثال از کلمه "سنبل" در جملات مختلف آورده‌ام:

  1. سنبل، به عنوان نمادی از زیبایی، همیشه مورد توجه شاعران بوده است.
  2. در باغ، سنبل‌های بهاری با عطر خوش‌شان فضایی دل‌انگیز ایجاد کرده‌اند.
  3. او با دست‌هایش سنبل‌های تازه را در گلدان چید و به خانه آورد.
  4. در ادبیات فارسی، سنبل به عنوان یک تصویر شاعرانه برای عشق و محبت استفاده می‌شود.
  5. آن سنبل‌های زرد رنگ در کنار گل‌های دیگر خیلی زیبا به نظر می‌رسند.

اگر سوال دیگری دارید یا به مثال‌های بیشتری نیاز دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری