جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

sondos

سندس

معنی: سندس . [ س ُ دُ ] (اِ) کلمه ٔیونانی است . دیبا. (لغت نامه ٔ مقامات حریری ). قسمی از دیبای بیش قیمت بغایت رقیق و باریک و لطیف و نازک که بیشتر لباس بهشتیان از آن باشد. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). دیبا. دیبای تنک . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ) (مهذب الاسماء). بریون . بزیون . (حبیش تفلیسی ). دیبای تنک است که آنرا بزیون گویند و آنرا از مرغز کنند. (یادداشت مؤلف ). پارچه ٔ پنبه ای لطیف . خلاف ستبرق که دیبای ستبراست . (یادداشت مؤلف ) : و ازوی [ از روم ] جامه ٔ دیبا و سندس ، میسانی و طنفسه وجوراب و شلواربندهای باقیمت خیزد. (حدود العالم ).
همه باغ پرسندس و پرصناعت
چو لفظ مطابق چو شعر مکرر.
فرخی .
تو همچون سندس گردان بهر رنگ
و یا همچون زری گردان بهر چنگ .
(ویس و رامین ).
ای زهد فروشنده تو از قال و مقالی
با مرکب وبا ضیعت و با سندس و قالی .
ناصرخسرو (دیوان چ تهران ص 410).
فلک در سندس نیلی هوا در چادر کحلی
زمین در فرش زنگاری که اندر حله ٔ خضرا.
مسعودسعد.
چون مرا سندس است و استبرق
شاید ار قالی مرندی نیست .
خاقانی .
یافت زربفت خزانم علم کافوری
من همان سندس نیسان بخراسان یابم .
خاقانی .
دامن مکش ز صحبت ایشان که در بهشت
دامنکشان سندس خضرند و عبقری .
سعدی .
و مرغزارها مفروش بسندس و استبرق و شاخسار بگوناگون منور. (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 36).
وآن تن که او نیافت درین سرنخ نسیج
رختش بخلد سندس خضر حریر شد.
نظام قاری .
قاری صفت حله و استبرق و سندس
بر البسه بنویس که از اهل بهشتم .
نظام قاری .
- سندس رومی ؛ نوعی از سندس است که از روم می آورند :
سندس رومی در نارونان پوشانند
خرمن مینا بربیدبنان افشانند.
منوچهری .
ثوب عتابی گشته سلب قوس قزح
سندس رومی گشته سلب یاسمنا.
منوچهری .
... ادامه
912 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی؟] [قدیمی]
مختصات: (سُ دُ) [ ع . ] (اِ.)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 174
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
عربی
سانديس
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "سندس" در زبان فارسی دارای قواعد نگارشی خاصی است. در اینجا به برخی از این قواعد و نکات مربوط به این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. نحوه نوشتن: کلمه "سندس" به صورت کامل و بدون تفکیک حروف نوشته می‌شود و به هیچ عنوان نباید آن را جابه‌جا یا مخفف کرد.

  2. تلفظ: تلفظ صحیح این کلمه به صورت "سندِس" است و معمولاً این کلمه به مفهوم پارچه‌ای نازک و لطیف که گاه به عنوان لباس یا پوشش استفاده می‌شود، به کار می‌رود.

  3. استفاده در جملات: این کلمه معمولاً در متون ادبی، دینی و فرهنگی به کار می‌رود. می‌توان آن را به عنوان اسم در جملات مختلف بکار برد؛ مثلاً: "او لباس سندس به تن کرد."

  4. نکات دینی: در برخی متون دینی، "سندس" به بهشت و نعمت‌های آن اشاره دارد و به لباس‌های بهشتی‌ای که به مؤمنان داده می‌شود، اشاره می‌کند.

  5. قواعد صرف و نحو: "سندس" یک اسم است و می‌تواند به عنوان فاعل یا مفعول در جمله استفاده شود. همچنین، به دلیل اینکه این کلمه خاص و فرهنگی است، ممکن است در توصیف‌های خاص به کار برود.

به طور کلی، "سندس" یک کلمه خاص با بار معنایی فرهنگی و ادبی بالا است که در نوشتار و گفتار رسمی فارسی کاربرد دارد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. سندس دختر بااستعدادی است که همیشه در مدرسه بهترین نمرات را کسب می‌کند.
  2. در انتخاب کتاب‌های مناسب برای سنین مختلف، همیشه به نظرات سندس توجه می‌شود.
  3. سندس تصمیم گرفت در جشنواره هنرهای تجسمی شرکت کند و آثارش را به نمایش بگذارد.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری