جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: سهیل . [ س ُ هََ ] (اِخ ) ستاره ای است که در طلوع آن فواکه رسیده شوند و گرما به آخر رسد.(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ستاره ای است روشن در جانب جنوب ، اهل یمن اول بینند آنرا. (مهذب الاسماء). ستاره ای است روشن . (دهار). ستاره ای است معروف . (آنندراج ) (غیاث ). اگست . پرک . (ناظم الاطباء) : ز سر تا بپایش گلست و سمن بسرو سهی بر سهیل یمن . فردوسی . تا بتابش نبود نجم سها همچو سهیل تا بخوبی نبود هیچ ستاره چو قمر. فرخی . از روی چرخ چنبری رخشان سهیل و مشتری چون بر پرند و ششتری پاشیده دینار و درم . لامعی . رخشنده تر از سهیل و خورشید بوینده تر از عبیر و عنبر. ناصرخسرو. طلایه بر سپه روز کرد لشکر شب ز راست فرقد و شعری ز چپ سهیل یمن . مسعودسعد. در دیار تو نتابد آسمان هرگز سهیل گر همی بایدسهیلت قصد کن سوی یمن . سنائی . چو شنگرف گون شد ز خورشید عالم سماک و سهیل و سها گشت غارب . حسن متکلم . گر مرا دشمن شدند این قوم معذورند از آنک من سهیلم کآمدم بر موت اولادالزنا. خاقانی . چون سهیل جمال بهرامی از ادیم یمن ستد خامی . نظامی . نور ادیمت ز سهیل دل است صورت و جان هر دو طفیل دل است . نظامی . ز باریدن برف وباران و سیل بلرزش درافتاد همچون سهیل . سعدی . soheil سهيل sohail sohail sohail sohail sohail
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر