جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

su'
side  |

سوء

معنی: سوء. (ع اِمص ، اِ) بدی . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ) (آنندراج ) : نعوذ باﷲ من قضاءالسوء. (تاریخ بیهقی ). فانقلبوا بنعمة من اﷲ و فضل لم یمسَسْهم سوء و اتبعوا رضوان اﷲ و اﷲ ذوفضل عظیم . (قرآن 174/3).
- دابة سوء ؛ خروسک و مانند آن . (منتهی الارب ).
- سوء اداره ؛ بد اداره کردن .
- سوء ادب ؛ بی ادبی .
- سوء اتفاق ؛ پیش آمد بد.
- سوء استفاده ؛ سوء اعتقاد. سوء اعمال . سوء انتخاب . سوءالقضا.
- سوءالحساب ؛ عدم مغفرت . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
- سوءالعین ؛ بدی چشم . بدبینی :
پَرِّ طاووست مبین و پای بین
تا که سوءالعین نگشاید کمین .
مولوی .
- سؤالقنیه ؛ هرگاه که مزاج از حال طبیعی بگردد و ضعف بر وی مستولی شود حالی نزدیک حال مستسقیان پدید آید طبیبان آنرا سوءالقنیه گویند و سوءالمزاج نیز گویند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
- سوء تدبیر ؛ بداندیشی . تدبیر بد : چون امیر سیف الدوله شکل حال ورکاکت عقل و فترت رای و تناقض اهوای و سوءالتدبیر آن قوم مشاهدت کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
- سوء تربیت ؛ نیکو تربیت نکردن .
- سوء ترکیب ؛ ترکیب زشت و نادرست .
- سوء تصادف ؛ سوء اتفاق . پیش آمد بد.
- سوء تعبیر ؛ بد تفسیر کردن . تعبیر بد کردن .
- سوء جریان .
- سوء حادثه ؛ اتفاق بد.
- سوء حافظه ؛ فراموشکاری . نسیان .
- سوء حظ ؛ بدی بخت . بدبختی .
- سوء خلق ؛ بدی خلق .
- سوء دماغ ؛ مرض دماغ . (غیاث ).
- سوء رفتار ؛ بدی رفتار.
- سوء سریرت ؛ بدطینتی . بدی طینت .
- سوء سلمان ؛ قسمی است که بچراغ افروخته یاد کنند.
- سوء سلوک ؛ بدرفتاری .
- سوء شهرت ؛ بدنامی .
- سوء طریق ؛ بدی راه و بدراهی . (غیاث ).
- سوء ظن ؛ بدی گمان و بدگمانی . بداندیشی :
بازگفتی حزم سؤالظن توست
هرکه بدظن نیست کی ماند درست .
مولوی .
- سوء عمل ؛ بدی عمل . سوء رفتار.
- سوء قصد؛ سوء قصد نسبت بکسی کردن ، قصد جان وی کردن .
- سوء قضا ؛ بدی سرنوشت .
- سوء کلام ؛ حرف بد و سخن باطل :
چشم گوید غمزه کردستم حرام
گوش گوید چیده ام سوءالکلام .
مولوی .
- سوء مزاج ؛ مرضی . بیماری . (غیاث ). بدی مزاج .در نزد پزشکان مرضی است ویژه که مخصوص اعضاء مفرده میباشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). اسباب زکام و نزله ... دو نوع است یکی این است که هرگاه که اندر دماغ سوءالمزاج گرم پدید آید. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) : بر عقب وصول او بهاءالدوله را سوء مزاج حادث شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
- سوء نیت ؛ بدی نیت .
- سوء هاضمه ؛ ناگوار هضم .
- سوء هضم ؛ ناگوارد. (یادداشت بخط مؤلف ). نگواردن . در نزد پزشکان عبارت است از اینکه غذا چنانکه باید و شاید بطور کامل هضم نشود. (یادداشت بخط مؤلف ).
|| مرضی است مخصوص . رجوع به سوء مزاج و کشاف اصطلاحات الفنون شود.
|| آتش . || اندوه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || برص . (آنندراج ). پیسی اندام از مزاج . (منتهی الارب ). تغیر مزاج بسوی ردأت . (آنندراج ). || ضعف بینایی . || خیانت . || آفت هرچه باشد. (منتهی الارب ). هر آفتی و مرضی که باشد. (آنندراج ).
... ادامه
390 | 0
مترادف: بد، ناروا، قبيح، ناپسند، شنيع
متضاد: نيك، روا، نيكو پسنديده، مستحسن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم مصدر) [عربی، جمع: اَسواء]
مختصات: (اِ.)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: su'
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 66
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
side | direction , light , shine , soo
ترکی
kötü
فرانسوی
mauvais
آلمانی
schlecht
اسپانیایی
malo
ایتالیایی
cattivo
عربی
جانب | جهة , طرف , ضلع , خاصرة , واجهة , جانبي , ثانوي , أيد , ناصر , وضعه جانبا
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه «سوء» در زبان فارسی به معنای بد یا نادرست است و در نوشتار و گفتار به شکل‌های خاصی استفاده می‌شود. در اینجا برخی از نکات مربوط به نگارش و کاربرد این کلمه آورده شده است:

  1. نحوه نوشتار:

    • کلمه «سوء» باید با دو واو در آغاز کلمه نوشته شود. از نظر نگارشی، این کلمه به شکل «سوء» و نه «سو» نوشته می‌شود.
  2. نحوه تلفظ:

    • تلفظ این کلمه به صورت «سوء» (با یک «و» صوتی) است.
  3. معنای کلمه:

    • واژه «سوء» معمولاً در ترکیباتی مانند «سوء برداشت»، «سوء استفاده» و «سوء تفاهم» به کار می‌رود. به طور کلی به وضعیتی اشاره دارد که در آن چیزی به نحوی نادرست یا آسیب‌زا درک یا انجام می‌شود.
  4. قواعد مربوط به استفاده:

    • همیشه این کلمه باید در موقعیت‌های مربوط به برداشت یا عمل نادرست به کار رود و از آن در بیان حرف‌های منفی در مورد یک عمل یا وضعیت استفاده می‌شود.
  5. ترکیب با دیگر واژه‌ها:

    • واژه «سوء» معمولاً با واژه‌هایی مانند «استفاده»، «تفاهم»، و «نیت» به کار می‌رود و به مفاهیم منفی و یا آسیب‌زننده اشاره می‌کند.
  6. توجه به پیشوند:
    • در برخی موارد، در نگارش، باید مراقب بود که این واژه با حروف درست و بدون حذف یا تغییر نوشته شود.

به همین ترتیب، برای نوشتن و استفاده صحیح از کلمه «سوء»، دقت به قواعد نگارشی و به‌کارگیری صحیح آن در جملات از اهمیت بسزایی برخوردار است.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "سوء" در جملات آورده شده است:

  1. او به دلیل سوء تفاهمی که بین دوستانش پیش آمد، ناراحت شد.
  2. سوء استفاده از موقعیت می‌تواند به اعتماد دیگران لطمه بزند.
  3. وزارت بهداشت در مورد سوء مصرف مواد مخدر هشدار داد.
  4. به خاطر سوء مدیریت، پروژه به نتیجه دلخواه نرسید.
  5. آنها درباره سوء رفتار در محیط کار تحقیق کردند.

اگر مثال‌های بیشتری نیاز دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


واژگان مرتبط: سمت، طرف، جانب، پهلو، ضلع، جهت، مسیر، هدایت، دستور، نور، چراغ، پرتو، تابش، فانوس، درخشش، برق، روشنی، براقی

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری