جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: سودا کردن . [ س َ / سُو ک َ دَ ] (مص مرکب ) مبادله . معاوضه . بدل کردن . عوض کردن . تبدیل . تعویض . خرید و فروخت . || روی درهم کشیدن . بخشم شدن : ... در حالتی که ملک را پروای سخن شنیدن او نبود، اعلام کردند بهم برآمد و سودا کرد. (گلستان ). || نگران شدن . اندیشه کردن : ای پسر امروز را فرداست پس غافل مباش مر مرا از کار تو پورا همی سودا کند. ناصرخسرو. || جور و جفا کردن : ای رقیب این همه سودا بمن خسته مکن برکنم دیده و من دیده از او برنکنم . سعدی . || چانه زدن در معامله : در مغازه های بزرگ سودا کردن ممنوع است .... تنها مقطوع است . (تحف اهل بخارا، یادداشت بخط مؤلف ). || معامله کردن . سودا نمودن . (از آنندراج ) : نقد جان آخر شد و وصلت بما سودا نکرد دیده خالی از نگه گشت و ترا پیدا نکرد. میرزا تقی خان متخلص بشهابی (از آنندراج ). - امثال : آه ندارد با ناله سودا کند ؛ بغایت فقیر و بی چیز است . 1- معامله كردن، خريدوفروش كردن، دادوستد كردن، دادن و گرفتن
2- تندي كردن
3- خشمگين شدن soda المياه الغازية، الصودا كربونات الصوديوم، ماء غازي، ماء الصودا، مشروب غازي
... ادامه
593|0
مترادف:1- معامله كردن، خريدوفروش كردن، دادوستد كردن، دادن و گرفتن
2- تندي كردن
3- خشمگين شدن
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر