جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: شاة. (ع اِ) گوسپند نر و ماده . (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). ج ، شاه ، شیاه ، شِواه ، اشاوِه ، شَوی ْ، شیه ،و شیِّه و این سه قسم اخیر اسم جمعند. (اقرب الموارد). || و اصل شاة، شاهة است چه تصغیر آن شُوَیهَة و جمع شیاة آمده است . هاء برای تخفیف حذف گردیده و اصل شاهة نیز شَوهَة است ، الف بدل از واو آمده . در ادنی عدد جمع گویند: ثلاث شاة تا ده و چون از ده تجاوز کرد بتاء آورند و گویند: احدی عشرة شاة و چون کثیر اراده کنند گویند: هذه شاة کثیرة. (منتهی الارب ). و گویند «فلان کثیر الشاة» و آن در معنای جمع است چه «ال » برای جنس است و نسبت به شاة را شاوی ّ آورند چنانکه نسبت به سماء را سماوی . (از اقرب الموارد). - آذان الشاة ؛ گیاهی است که آن رالصیقی نامند. (منتهی الارب ). - شاة اذراء ؛ گوسپندی که گوش وی سیاه و سپیدبود و تن سیاه . (مهذب الاسماء). - شاة ثولاء؛ گوسپندی دیوانه . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). - شاة جماء ؛ گوسپندی بی سرو . (مهذب الاسماء). گوسفند بی شاخ . (منتهی الارب ). - شاة خوصاء ؛ گوسپند که یک چشم وی سیاه باشد و دیگر سپید. (منتهی الارب ). در نسخه ٔ خطی مهذب الاسماء کتابخانه ٔ مولف شاة خوصاء، گوسپندی یک چشم سبز و دیگر سیاه . ج ، خوص . و در نسخه ٔ دوم خطی کتابخانه ٔ مؤلف : شاة خوضاء و در نسخه ٔ سوم شاة خورات ، گوسفندی یک چشم سیاه و دیگر چشم سبز ذکر شده است و این اخیرظاهراً بر اساسی نیست . - شاة رأساء ؛ گوسپند سرسیاه و تن سفید. (مهذب الاسماء). - شاة رُبّی ؛ گوسفندی که نوزاده بود. ج ، رُباب .(مهذب الاسماء). و در نسخه ٔ خطی دیگری از مهذب الاسماء «زبی » آمده که مبنای درستی ندارد. - شاة رثماء ؛ گوسفندی سر بینی سیاه . (مهذب الاسماء). - شاة رخماء ؛ گوسپند سپیدسر سیاه بدن . (منتهی الارب ). گوسفندسرسپید و تن سیاه . (مهذب الاسماء). - شاة مجرة ؛ گوسپند لاغر. (منتهی الارب ). || گاو نر دشتی . (مهذب الاسماء). گاو وحشی نر ماده . || غوچ . || بز. || غزال و آهو. || گاو. || شترمرغ . || گورخر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || زن . (منتهی الارب ). کنایه از زن است مانند: «یا شاة ماقنص لمن حلت له ». (از اقرب الموارد). || نام چند ستاره ٔ کوچک . (ناظم الاطباء). جمع تمام معانی بالا شاء که اصل آن شاه َ است . (منتهی الارب ). و شیاة. شَوی ّ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء). شِواه . اَشاوِه . شَیِّه شَیِّه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). شَیه . (منتهی الارب ). king, shah, shall ملك، عاهل، شاه في الشطرنج، المسيح، ملِك پادشاه، شاه، سلطان، شهریار، خسرو
کلمه "شاة" (به معنی گوسفند) در زبان فارسی یک اسم است که باید با رعایت برخی از قواعد نگارشی و دستوری به کار رود. در اینجا به برخی از قواعد مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
نقطهگذاری: در پایان جملاتی که کلمه "شاة" به کار میرود، باید از نقطه استفاده شود.
جمعسازی: جمع کلمه "شاة" به صورت "شياهها" یا "شاتنجان" نوشته میشود. در نوشتههای رسمی و ادبی، "شياهها" بیشتر استفاده میشود.
قید و وصف: برای وصف یا قید کردن "شاة" میتوان از صفات و قیدهای مناسب استفاده کرد. مثلاً "شاة سالم" یا "شاة زیبا".
حالتهای دستوری: در حالتهای مختلف دستور زبان فارسی، "شاة" میتواند به عنوان مفعول، فاعل یا دیگر نقشها عمل کند. مثلاً "شاة در مزرعه است" (فاعل) یا "من شاة را میخرم" (مفعول).
استفاده در متن: در نوشتههای رسمی و ادبی، بهتر است از کلمه "شاة" در موقعیتهای مناسب و با بافت فرهنگی و اجتماعی استفاده شود.
غلطهای املایی: به یاد داشته باشید که املای صحیح این کلمه "شاة" است و از املای نادرست مانند "شات" باید پرهیز کرد.
این نکات کمک میکنند تا کلمه "شاة" به درستی و در جایگاه مناسب خود در متن به کار رود.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر