جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

šādāb
succulent  |

شاداب

معنی: شاداب . (ص مرکب ) سیراب . پرآب . (فرهنگ جهانگیری ) (فهرست ولف ). آبدار. شادآب :
که دیدم ده و دو درخت سهی
که رسته ست شاداب با فرهی .
فردوسی .
بشد شاد سهراب از گفت مرد
بخندید و رخساره شاداب کرد.
فردوسی .
تو گفتی همه دشت سر خاب بود
بسان یکی سرو شاداب بود.
فردوسی (از لغت فرس ).
کنون ما نداریم پایاب او
نپیچیم با بخت شاداب او.
فردوسی .
عید شاداب درختی است تا سال دگر
از گل میوه ٔ او بوی همی یابی بر.
حکیم ازرقی (از جهانگیری ).
سرو شادابی و گمان بردی
که ترا هیچ غم نپیراید.
خاقانی .
ز نرگس تهی یافتم خواب را
ندیدم جوان سرو شاداب را.
نظامی .
ز بس بودیش نقش کلک شاداب
شدی مستسقی از نظاره شاداب .
زلالی (از فرهنگ جهانگیری ).
|| تازه . (لغت فرس ). ترو تازه . (برهان قاطع) (فهرست ولف ) . شکفته . (فهرست ولف ) . طری . طریه . ریان . شاد. شادمان . (ناظم الاطباء):
چو خندان شد و چهره شاداب کرد
و را نام تهمینه سهراب کرد.
فردوسی .
دائم گل این بستان شاداب نمیماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی .
حافظ.
و با آن مصادر شاداب شدن ، شاداب کردن و نظایر آنها ساخته شده و بکار رفته است .
... ادامه
922 | 0
مترادف: 1- آبدار، پرآب 2- باطراوت، تروتازه 3- خرم، شادمان
متضاد: پژمرده
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) ‹شادآب›
مختصات: (ص مر.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: SAdAb
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 308
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
succulent | juicy , lush , floriferous , rejoice
ترکی
taze
فرانسوی
frais
آلمانی
frisch
اسپانیایی
fresco
ایتالیایی
fresco
عربی
عصاري | نضر , ريان , غض , كثيفة الورق
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "شاداب" در زبان فارسی به معنای سرزنده، شاد و پرنشاط است و می‌تواند به توصیف حالت یا ویژگی‌های افراد، طبیعت، گیاهان و دیگر موضوعات مورد استفاده قرار گیرد. در ادامه به قواعد مرتبط با این کلمه و نگارش آن می‌پردازیم:

  1. معنی و کاربرد: "شاداب" به عنوان صفت، به حالتی اشاره دارد که نشان‌دهنده نشاط و سرزندگی است. معمولاً در توصیف افراد یا محیط‌های شادی‌آور به کار می‌رود.

  2. نحوه نوشتن: این کلمه به صورت "شاداب" نوشته می‌شود و در نوشتار رسمی و غیررسمی به همین شکل استفاده می‌شود.

  3. تلفظ: تلفظ این کلمه به صورت "شَاداب" (با این که "ش" و "د" و "ب" در آن وجود دارند) است.

  4. نکات نگارشی: هنگام استفاده از این کلمه در متن، باید به نکات زیر توجه کرد:

    • جایگاه: معمولاً در جایگاه صفت قبل از اسم می‌آید، مثلاً: "گل‌های شاداب" یا "باغ شاداب".
    • توافق با اسم: اگر در جملاتی استفاده می‌شود که اسم جمع دارد، باید به توافق در جنس و تعداد دقت کرد. به عنوان مثال: "درختان شاداب" (جمع).
    • استفاده در اصطلاحات: می‌توان این کلمه را در عبارات و اصطلاحات مختلف نیز استفاده کرد، مثلاً: "بهار شاداب" یا "روحیه شاداب".
  5. مثال‌ها:
    • "باغ پارک پر از گل‌های شاداب است."
    • "او همیشه با انرژی و شاداب به کارهایش ادامه می‌دهد."

با رعایت این نکات می‌توانید از کلمه "شاداب" به صورت صحیح و مؤثر در نگارش‌های خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "شاداب" در جمله آورده‌ام:

  1. باغچه‌های این پارک به خاطر گل‌های رنگارنگ و درختان بلند، همیشه شاداب و زیبا هستند.
  2. با گذراندن وقت در طبیعت، احساس شادابی و طراوت بیشتری می‌کنم.
  3. او با لبخند و انرژی مثبت خود، فضایی شاداب و دلنشین را به جمعمان اضافه کرد.
  4. آب و هوای بهاری باعث می‌شود که همه چیز در زمین شاداب‌تر و سرسبزتر به نظر برسد.
  5. هیچ چیزی به اندازه یک صبحگاه شاداب و روشن، انرژی بخش نیست.

امیدوارم این جملات به شما کمک کند!


واژگان مرتبط: پرطراوت، ابدار، شیرهدار، پر اب، بارانی، با شکوه، الکلی، پر پشت، پر شکوفه، پرگل، شکوفان، گل دار

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری