جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

šabnam
dew  |

شبنم

معنی: شبنم . [ ش َ ن َ ] (اِ مرکب ) صقیع. (بحر الجواهر). قطرات ریزه ٔ آب که در شبهای مرطوب بر زمین ریزد. (فرهنگ نظام ). بخار آب که به شکل قطره های بسیار کوچک در شبهای بی ابر بر روی نباتات می نشیند. رطوبتی که شب هنگام بر روی گیاهها یا چیزهای دیگر تولید شود. قطره ای که شب در روی برگ گل یا گیاه نشیند. توضیح آنکه تولید شبنم بدان جهت است که موقع سحر، که هوا غالباً رو به سردی میرود مولکولهای هوا زودتر از ذرات بخار آب اشباع گردند و دو عامل اشباع نسبی و برودت موجب میشوند که ذرات بخار آب تبدیل به قطرات ریز آب شود و بر سطح گیاهان قرار گیرند. (فرهنگ فارسی معین ). بژم . بشک . ژاله . بشم . پژم :
چو شب را گزارش درآمد بزیست
بخندید خورشید و شبنم گریست .
نظامی .
و شبنم چو گردد هوا نیز تر
دم ما کند زان نسیم آبخور.
نظامی .
چو شبنم بیفتاد مسکین و خرد
به مهر آسمانش به عیوق برد.
سعدی .
نم شبنم به گل رسد شبها
هم نمی بر سراب میچکدش .
خاقانی .
دیده ٔ اهل طمع به نعمت دنیا
پر نشود همچنانکه چاه به شبنم .
سعدی .
هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است
دردا که این معما شرح و بیان ندارد.
حافظ.
گریه ٔ حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق
کاندرین دریا نماید هفت دریا شبنمی .
حافظ.
- شبنم صفت ؛ شبیه و مانند شبنم . (ناظم الاطباء).
- شبنم نخود ؛ ترشحات اسیدی است که از اعضای هوایی گیاه نخود هنگامی که سبز است استخراج میکنند. (فرهنگ فارسی معین ).
|| نام قسمی از ململ اعلا. (از ناظم الاطباء). پارچه ای است بسیار لطیف و نازک که از پنبه بافند وبرای لباس زیر تابستانی یا پشه بند به کار برود.
... ادامه
3010 | 0
مترادف: بشك، جليد، ژاله، طل
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم)
مختصات: (شَ نَ) (اِمر.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: Sabnam
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 392
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
dew | frost , brume
ترکی
çiy
فرانسوی
la rosée
آلمانی
der tau
اسپانیایی
el rocío
ایتالیایی
la rugiada
عربی
طل | نداوة , أندى , ندى
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "شبنم" در زبان فارسی به معنای قطرات ریزی است که در هنگام شب بر روی گیاهان و اشیاء جمع می‌شود و به‌طور کلی به رطوبت هوا در شب اشاره دارد. در نگارش و استفاده از این کلمه، چند نکته مهم وجود دارد:

  1. نحو و صرف: "شبنم" یک اسم مؤنث است و می‌توان آن را به صورت مفرد و جمع (شبنم‌ها) استفاده کرد.

  2. نقطه‌گذاری: در جملات، باید توجه کرد که "شبنم" در جملات به درستی وارد شود و در صورت لزوم با کلمات دیگر (فعل، صفت، قید و ...) ترکیب گردد. به عنوان مثال:

    • "شبنم روی برگ‌ها نشسته است."
  3. تلفظ: این کلمه به صورت "shabnam" تلفظ می‌شود و باید به تلفظ صحیح آن توجه کرد.

  4. نگارش: در نوشتار، کلمه "شبنم" باید به صورت صحیح و بدون اعراب‌گذاری اضافه نوشته شود، مگر در متونی که نیاز به توضیحات بیشتر دارند.

  5. ایجاد تصاویر و توصیف‌ها: این واژه می‌تواند در شعر و ادبیات فارسی به عنوان یک نماد زیبایی و لطافت به کار برود. به عنوان مثال:
    • "شبنم صبحگاهی، همچون مروارید بر روی گل‌ها نشسته است."

با رعایت این نکات، می‌توان از کلمه "شبنم" به صورت صحیح و مؤثر در نوشتار و گفتار استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "شبنم" در جمله آورده شده است:

  1. صبح زود، باغ پر از شبنم‌های درخشان بود که مانند مروارید بر روی برگ‌ها می‌درخشیدند.
  2. هنگامی که هوا سرد می‌شود، شبنم روی چمن‌ها می‌نشیند و زیبایی خاصی به محیط می‌بخشد.
  3. کودک به تماشای شبنم‌های صبحگاهی نشسته بود و احساس شادی می‌کرد.
  4. شبنم صبحگاهی باعث می‌شود که گیاهان بهتر آب را جذب کنند و رشد کنند.
  5. در هنگام پیاده‌روی در پارک، شبنم زیر پاهایم حس خنکی را به من می‌داد.

امیدوارم این جملات مفید باشند!


واژگان مرتبط: ژال، شبنم منجمد، سرما ریزه، گچک، مه، ابر، بخار

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری