جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

شتو

معنی: شتو. [ ش َت ْوْ ] (ع مص ) در شتا اقامت گزیدن در شهری . (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). زمستان به جایی مقیم شدن . (المصادر زوزنی ). زمستان به جایی ایستادن . (تاج المصادر بیهقی ). قشلاق کردن .(یادداشت مؤلف ). || قحطی رسیدن قوم را به زمستان . (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). || سرد شدن زمستان . (از اقرب الموارد). || داخل شدن کسی در زمستان .
... ادامه
554 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 706
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
عربی
قتل | أطلق النار , أطلق , صور , حقن , نما , سدد , وجه ضربة , اصطاد , جرح , جر اللسان , أخذ صورة , برز , مطره بالأسئلة , صور فوتغرافيا , لقح , انزلق , أطلق نحو الهدف , أصاب , صوب , أعدم , أطلق النار في الهواء , تبرعم , خرج للصيد , نبتة , فسيلة , تدفق , برعم , غصن , إطلاق صاروخ , رحلة صيد , إطلاق السهم , إطلاع النبات للبراعم
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "شتو" در زبان فارسی به معنای "شیتو" یا "شوتو" نیست و به عنوان یک واژه مستقل به کار نمی‌رود. ممکن است در برخی از منابع یا مناطق متفاوت به شکل‌های خاصی دیده شود، اما به طور کلی در زبان فارسی رسمی، معنای خاصی ندارد.

اگر منظور شما واژه‌های دیگری هستند یا سوال خاص‌تری درباره قواعد نگارش و گرامر دارید، لطفاً بیشتر توضیح دهید تا بتوانم به شما کمک کنم.


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری