جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: شری . [ ش َ را ] (ع اِ) بثورات ریزه ٔ سرخ که بر بدن آدمی برآید و به فارسی مخملک گویند. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (بحر الجواهر). دلم (به فارسی ). (بحر الجواهر). نقطه های سرخ پرخارش که بر جلد بدن پدید آید. (غیاث اللغات ). آبله ریزه ٔ سرخ حکاک کرب انگیز که بر اندام از جهت بخارات حار دفعةً برآید و به شب شدت گیرد و آن را خراج هم گویند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آماسها بود بسیار و کوچک و پهن و پست و با خارش و با تاسه ٔ صعب و بیشترین ناگاه پدید آید به یکبار، و سبب آن بخاری باشد غلیظ که اندر تن بجنبد و این بخار از خون صفرایی خیزد یا از بلغم بواقی . علامتهای آن آنچه خونی بود: سرخ و سوزان و گرم بود و زود بردمد و بیشتری وقت چاشتگاه پدید آید یا در شب و باشد که تری همچون عرق از وی می ترابد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) (از کشاف اصطلاحات الفنون ). || فرومایه از شتران و جز آنها. || برگزیده ٔ شتران و جز آنها. || کوه . || راه . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد) (آنندراج ). || ناحیه و محله . ج ، اشراء. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). - بیع و شری ؛ خرید و فروش . (یادداشت مؤلف ) : بدین سخن شده ای تو رئیس جانوران بدین فتادند ایشان به زیر بیع و شری . ناصرخسرو. تا مهیات شغل داد و ستد تا مهنات کار بیع و شری . ابوالفرج رونی . - ذوالشری ؛ نام بتی . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). بتی است مردوس را. (از تاج العروس ) (از منتهی الارب ) . || (اِمص ) خرید و فروش . ج ، اَشریَة. (ناظم الاطباء). خرید. مقابل بیع، فروش . (یادداشت مؤلف ). - شری و بیع ؛ بیع و شری : مائده از آسمان در می رسید بی شری و بیع و بی گفت و شنید. مولوی . رجوع به بیع و شری شود. sherry خمرة، مدري
کلمه "شری" به معنای "بد" و "زشت" در زبان فارسی به کار میرود و یکی از واژههای توصیفی است. در نگارش و استفاده از این کلمه، نکات زیر را در نظر داشته باشید:
نویسهگردانی: "شری" به صورت "shari" در سیستمهای نویسهگردانی لاتین نیز نوشته میشود.
جایگاه کلمه: "شری" میتواند در جملات به عنوان صفت و یا اسم به کار رود. برای مثال:
به عنوان صفت: "این رفتار شری است."
به عنوان اسم: "او یک شری است."
تناسب با دیگر واژهها: توجه داشته باشید که این کلمه ممکن است به عنوان صفت ترکیب شود. مثلاً: "شریزبان" یا "شریود".
نکات نگارشی:
اگر این کلمه در متن رسمی یا ادبی به کار میرود، باید با دقت انتخاب شود تا مناسب با سیاق متن باشد.
در متون علمی یا غیر ادبی، استفاده از واژههای مثبت و قابل قبول معمولاً مطلوبتر است.
ترکیبها: "شری" میتواند در ترکیبهای مختلفی با دیگر واژهها به کار رود، مانند: "شریطبیعت" و "شریافراد".
در نهایت، برای استفاده از این کلمه در هر متن، دقت در معنی و سیاق آن ضروری است تا از برداشت نادرست جلوگیری شود.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
شری از دوستان نزدیک من است و همیشه در لحظات دشوار کنارم بوده است.
او با شری که در مدرسه ملاقات کرده بود، رابطهای نزدیک و صمیمی برقرار کرد.
شری همیشه تلاش میکند دیگران را با مهربانی و محبت حمایت کند.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر