شریعتمدار

کلمه "شریعتمدار" یک واژه ترکیبی در زبان فارسی است که به معنای فردی است که در موضوعات شرعی و دینی صاحب نظر و متخصص است. در زیر به نکاتی درباره قاعده‌های نگارشی و استفاده از این واژه اشاره می‌شود:

1. نحوه نوشتار: این واژه به صورت پیوسته و بدون فاصله بین اجزای آن نوشته می‌شود.

2. قواعد مصرف: این واژه معمولاً در متون رسمی و دینی به کار می‌رود و بهتر است در متون عمومی و غیررسمی کمتر استفاده شود، مگر در زمینه‌های مرتبط.

3. نحوۀ تلفظ: کلمه "شریعتمدار" به صورت "شَريعَت مِدار" تلفظ می‌شود که بر روی حروف دارای تنوین و حرکات صوتی دقت شود.

4. استفاده در جملات: مثال‌هایی از جملات:

   • "او یک شریعتمدار است و در امور دینی مشاوره می‌دهد."
   • "شریعتمدار باید به مسائل روز آشنا باشد تا بتواند به درستی فتاوا بدهد."
5. معادل و مترادف‌ها: واژه‌های مشابه مانند "فقیه"، "مفتی" و "مرجع" نیز ممکن است در برخی از مواقع به جای "شریعتمدار" به کار روند، اما هرکدام بار معنایی خاص خود را دارند.

این نکات می‌تواند به درک بهتری از استفاده صحیح و مناسب از کلمه "شریعتمدار" کمک کند.

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "شریعتمدار" در جمله آورده شده است:

1. او به عنوان یک شریعتمدار شناخته می‌شود و همواره در تصمیم‌گیری‌های خود اصول شرعی را مد نظر قرار می‌دهد.

2. شریعتمدار بودن در جامعه‌ای که به ارزش‌های دینی اهمیت می‌دهد، مسئولیت بزرگی است.

3. این کتاب در مورد نقش شریعتمدار در تنظیم امور اجتماعی و خانوادگی نوشته شده است.

4. شریعتمدار باید توانایی تبیین احکام دین را به زبان قابل فهم برای همه افراد جامعه داشته باشد.

اگر نیاز به مثال‌های بیشتری دارید، لطفاً بفرمایید!