جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: شش . [ ش َ / ش ِ ] (عدد، ص ، اِ) صفت توصیفی عددی ؛ دو دفعه سه . (ناظم الاطباء). عدد پس از پنج و پیش از هفت . ست . سته . نماینده ٔ آن در ارقام هندیه «6» است و در حساب جُمَّل نماینده ٔ آن «و» باشد قدما آن را به فتح اول تلفظ می کرده اند و امروز به کسر تلفظ کنند. (یادداشت مؤلف ) : پسر بد مر او را گرانمایه شش همه راد و بینادل و شاه وش . فردوسی . کنون سالیان اندر آمد به شش که نگذشت بر ما یکی روز خوش . فردوسی . فردا نروم جز به مرادت بجای سه بوسه دهمت شش شادی چه بود بیشتر زین خامش چه بوی بیا و بخرش . خفاف . بر فرق کوه و سینه ٔ دشت ودهان غار آویزهای در کند از قطره های رش آن است پادشاه که بتواند آفرید هفت آسمان و هفت زمین را به روز شش . سوزنی . به نشانه رسددرست و صواب همچو از شست و قبضه ٔ آرش آن مصلی که از تو خواست رهی پنج روزی گذشت از آن یا شش . سوزنی . روی به نخشب خوهم نهاد بدین باب چهره به زردی چو آفتاب مه کش خانه خوهم روفت چون خروسک که کون سوی یکی ماکیان و چوزککی شش . سوزنی . گل همین پنج روز و شش باشد وین گلستان همیشه خوش باشد. (گلستان سعدی ). - دو شش ؛ دوازده : چو شد سال آن نامور بر دو شش دلاور گوی گشت خورشیدفش . فردوسی . - || (اصطلاح نرد)در جهت بالا و روی قرار گرفتن رویه های شش هر دو طاس : چون دو شش جمع برآیید چو یاران مسیح بر من این ششدر ایام مگر بگشایید. خاقانی . - شش اسبه ؛ که شش اسب داشته باشد. که با شش اسب حرکت کند: همچون کالسکه ٔ شش اسبه . (یادداشت مؤلف ). - شش اشکوبه ؛ شش طبقه . ساختمان دارای اشکوبهای ششگانه : ساختمان شش اشکوبه . (یادداشت مؤلف ). - شش اندام ؛ سر و تنه و دو دست و دو پای . (یادداشت مؤلف ) : مر همه را شاه شش اندام سر. سوزنی . - شش پایه ؛ که شش تا پایه داشته باشد. که پایه های آن شش عدد باشد : بساطی گوهرین در وی بگستر بیار آن کرسی شش پایه ٔ زر. نظامی . - شش تیغه ؛ نوعی چاقو که دارای شش تیغ می باشد. (یادداشت مؤلف ). - شش حد ؛ شش جهت . شش طرف . شش سو. جهات سته : ز تو یک تیغ هندی بر گرفتن ز شش حد جهان لشکر گرفتن . نظامی . رجوع به مدخل شش جهت شود. - شش حرف ؛ ظاهراً کلمه ای که شش حرف داشته باشد : بربست به نام خویش شش حرف گرد کمر زمانه شش طرف . نظامی . رجوع به مدخل شش حرفی شود. - شش روز کون ؛ شش گاه خلقت عالم . (ناظم الاطباء). رجوع به مدخل شش روز شود. - شش روی ؛ شش جهت . شش وجه : وآن پادشاه ده سر و شش روی و هفت چشم با چارخصلتان به یکی خانه اندرند. ناصرخسرو. - شش کرانگی ؛ حالت و چگونگی شش کرانه . (یادداشت مؤلف ). - شش کرانه ؛ مسدس . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مدخل شش پهلو و شش ضلعی شود. - ششگان ؛ عدد توزیعی . شش تا. - شش گان شش گان ؛ سداس . (یادداشت مؤلف ). - شش گریبان ؛ مراد جهات ششگانه است : جهت را شش گریبان در سر افکند زمین را چار گوهر در بر افکند. نظامی . - شش نتیجه ٔ خوب ؛ شش ضرب نتیجه ٔ خوب . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از برهان ). رجوع به ترکیب «شش ضرب نتیجه ٔ خوب » در ذیل مدخل «شش ضرب » شود. - شش هزار ؛ ستة آلاف . (یادداشت مؤلف ). - شش هزارساله ؛ آنکه یا آنچه شش هزار سال زمان یا تاریخ دارد: تاریخ شش هزارساله . جگرسفيد، ريه six, lungs, lights ستة، ست، سادس altı six sechs seis sei شیش، ششمین، شماره شش، ریه جانوران، لباس های روشن
کلمه "شش" در زبان فارسی به عنوان عدد و نیز به عنوان یک اسم استفاده میشود و در نوشتار و گفتار دارای قواعد خاصی است. در ادامه به برخی از قواعد نگارشی و فارسی مربوط به این کلمه اشاره میشود:
اعداد حرفی: "شش" به عنوان عدد، در متون رسمی و ادبی میتواند به صورت عددی (6) نیز نوشته شود، اما در متون ادبی و رسمی معمولاً به صورت کلمهای نوشته میشود.
ترکیب با دیگر اعداد: در ترکیب با دیگر اعداد، "شش" معمولاً به شکل عددی ذکر میشود. به عنوان مثال: "پنج شش" (پنج و شش).
نوشتار صحیح: در نوشتار و نگارش، باید توجه داشت که "شش" هیچگاه بهصورت جدا نوشته نمیشود و همچنین از حروف چسبیده به این کلمه استفاده نمیشود. مثلاً ننویسید "ش ش ش".
جمع و مفرد: اگرچه عدد "شش" به خودی خود مفرد است، در مواردی که نیاز به بیان مفرد یا جمع باشد، باید مشخص کرد که به چه چیزی اشاره میشود. بهعنوان مثال: "شش کتاب" (مفرد)، "شش کتاب و چند مجله" (مجموعه).
محل قرارگیری در جمله: مانند دیگر اعداد، "شش" میتواند در جملات به عنوان فاعل، مفعول یا صفت قرار گیرد، بسته به ساختار جمله.
استفاده در دستور زبان: "شش" به عنوان عدد، نقش صفت برای توصیف اسمها را ایفا میکند. به عنوان مثال: "شش گل" یا "شش نفر".
نکات تلفظی: در مکالمه، باید به تلفظ صحیح "شش" توجه کرد تا در درک معنا مشکلی پیش نیاید.
این نکات میتوانند در نوشتار و گفتار شما به شکل درست و موثر به کار گرفته شوند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در زیر چند مثال برای کلمه "شش" در جمله آورده شده است:
من شش سیب خریدم تا برای مهمانی آماده شوم.
ساعت شش بعدازظهر، به خانه برمیگردم.
او شش کتاب را در یک هفته خوانده است.
در این مسابقه، سه تیم شرکت کردند و هر تیم شامل شش بازیکن بود.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر