جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: شلتاق . [ ش ِ / ش َ ] (ترکی ، اِ) منازعه با کسی در باب دلایل دروغ . (ناظم الاطباء). جنگ و خرخشه . (غیاث ) : در جفا ابروی شوخ تو به عالم طاق است شیوه ٔ تو همه جور و ستم و شلتاق است . میرنجات (از آنندراج ). || تهمت . || نزاع شرعی . || همهمه . غوغا. (ناظم الاطباء) : از خطای عارضش هر روز حکمی میرسد دوستی با ترکمانان مایه ٔ شلتاق شد. سنجر کاشی (از آنندراج ). || اجحاف کردن . زور گفتن با چرب زبانی و حقه بازی . سر کسی را کلاه گذاشتن و در معامله چیزی را به او قالب کردن . (فرهنگ لغات عامیانه ). اجحاف . (ناظم الاطباء). جبر کردن بر کسی . (آنندراج ). تعدی . تجاوز. (فرهنگ فارسی معین ).زیاده روی . زیاده بردن سهم نه بوجه و این بیشتر در خوردنیها و چیزهای کم قیمت مستعمل است . زیاده بری . بردن بیش از حق خویش . اشتلم درربودن مال دیگران . زیاده از حق خود بمزاح و حیله های روشن بردن . (یادداشت مؤلف ). - شلتاقات ؛ ج ِ شلتاق : و تمام طوائف انسانی را از تکالیف دیوان معاف دانسته به اخراجات و شلتاقات کسی را نیازارند. (حبیب السیر). - شلتاق کردن ؛ اجحاف کردن . زورگویی : اگرز طرف به تنبان دلم نهد شاید ز بس که ترک نگاهش به من کند شلتاق . ملا فوقی یزدی (از آنندراج ). ز ناله ٔدل مظلوم بر تو میلرزم که ترک چشم تو بسیار میکند شلتاق . ملا شانی تکلو (از آنندراج ). || (ص ) شرور. غوغا. بهانه گیر. مردم آزار : ندارم غیر نقد دل به کف چیزی خداحافظ دچارم با دغلبازی حریف آزار شلتاقی . ارادت خان واضح (از آنندراج ). sheet صحيفة، لوح، صفيحة، ملاية، فرخ ورق، غطاء الأثاثات، غطاء مقاعد السيارة، شراع، الفرخ من الورق، دورية، ورقة، غطى، جوخ، ملزمة sürtük salope schlampe puta troia
کلمه "شلتاق" در زبان فارسی به معنای نوعی گیاه است که به طور خاص در مناطق مختلف ایران دیده میشود. در مورد نگارش و استفاده از این کلمه، موارد زیر را میتوان در نظر گرفت:
املا: کلمه "شلتاق" باید دقیقاً به همین شکل نوشته شود. املای آن میتواند به اشتباه "شلتاق" یا "شل تاق" نوشته شود، که نادرست است.
صرف و نحو: این کلمه معمولاً به عنوان یک اسم استفاده میشود و میتواند در جملات به عنوان فاعل یا مفعول بکار رود. به عنوان مثال:
فاعل: "شلتاق در این منطقه به خوبی رشد میکند."
مفعول: "ما شلتاق را در سالاد خود قرار دادیم."
نکات نگارشی: در استفادههای رسمی و علمی، بهتر است از نوشتار صحیح و استاندارد استفاده شود. همچنین اگر این کلمه در متنی تخصصی یا علمی به کار میرود، ممکن است نیاز به توضیح بیشتری درباره آن باشد.
استفاده از نشانههای نگارشی: اگر کلمه "شلتاق" در جملات طولانیتر یا متون توصیفی به کار برود، باید به نشانههای نگارشی (نقطه، ویرگول، یا علامت سوال) توجه کرد. به عنوان مثال: "شلتاق، گیاهی است که خواص مختلفی دارد و در داروهای سنتی استفاده میشود."
توجه به موضوع بافت: در متونی که به گشت و گذار در طبیعت یا کشاورزی میپردازند، میتوان از "شلتاق" به عنوان یک عنصر طبیعی یاد کرد و توضیحات بیشتری درباره خواص یا استفادههای آن افزود.
امیدوارم این توضیحات برای شما مفید باشد! اگر سوال خاص دیگری در مورد این کلمه دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
کلمه "شلتاق" معمولاً در زبان فارسی به معنای "شلتاق کردن" یا "شلتاق کردن در بازی" به کار میرود و به معنای افراط در فعالیت یا بازی به شیوهای نامناسب است. در زیر چند مثال از این کلمه در جمله ارائه میشود:
در بازی فوتبال، او همیشه شلتاق میکند و به جای تمرکز بر روی بازی، فقط به دنبال جلب توجه است.
معلم به دانشآموزان گفت که این بار شلتاق نکنند و به درس توجه بیشتری داشته باشند.
در دورهمی دوستانه، یکی از بچهها شلتاق کرد و تمام شب را به شوخیهای بیمورد گذراند.
وقتی در مهمانی بودیم، او به خاطر شلتاقهایش همه را خنداند.
اگر به دنبال معنای خاصی از این کلمه هستید یا نیاز به مثالهای دیگری دارید، لطفاً بیشتر توضیح دهید.
لغتنامه دهخدا
جعبه لام تا کام
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر