جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

šalvār
pants  |

شلوار

معنی: شلوار. [ ش َل ْ ] (اِ مرکب ) ازار. پوشاک پاها. تنبان . (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). جامه ای که مردان و گاهی زنان پوشند و آن از کمر تا قوزک پاها را می پوشاند. سراویل . سروال . مئزر. ایزار. (یادداشت مؤلف ). ازار. (دهار). بمعنی ازار و مرکب است از شل که بمعنی ران است و وار که کلمه ٔ نسبت است . (غیاث ) (از آنندراج ) : [ مردم روس ] از صد گز کرباس کمتر یا بیشتر یک شلوار دوزند و اندر پوشندو همه بر سر زانو گرد کرده دارند. (حدود العالم ).
هم از شعر پیراهنی لاژورد
یکی سرخ شلوار و مقناع زرد.
فردوسی .
پیراهنکی برید و شلواری
از بیرم سبز و از گل حمری .
منوچهری .
پیراهنکی بی آستین لیکن
شلوار چو آستین بوعمری .
منوچهری .
چه سود این بند سخت دلپسندت
که بی شلوار بدشلواربندت .
(ویس و رامین ).
چه بندی بند شلوارت به کوشش
که بی شلوار زو نایدت پوشش .
(ویس و رامین ).
بودلف به شلواری و چشم بسته آنجا بنشانده .(تاریخ بیهقی چ ادیب ص 171).
تن همان خاک گران و سیه است ار چند
شاره ٔ و آبفت کنی کرته و شلوارش .
ناصرخسرو.
اندر کتاب صورت پادشاهان بنی ساسان گفته است که پیراهن او به دینارها بود و شلوار آسمان گون . (مجمل التواریخ و القصص ).
از مکرمت توست که پیوسته نهفته ست
این شخص به درّاعه و این پای به شلوار.
سنایی .
شفیع بسته گریبان و بسته بند ازار
چنان نباشد کآید بر تو بی شلوار.
سنایی .
همچو دف کاغذینش پیراهن
همچو چنگش پلاس بین شلوار.
خاقانی .
تو قبا می خواستی خصم از نبرد
رغم تو کرباس راشلوار کرد.
مولوی .
چادر آن صنم ابر است و قصاره رعدش
آتش برق نموده ست ز گلگون شلوار.
نظام قاری .
برمیکنم به روی میان بند جانماز
لنگوته را معارض شلوار می کنم .
نظام قاری .
شلوار سرخ والا منمای ای نگارین
یا دامنی برافکن یا چادری فروهل .
نظام قاری .
عروسانه این نوگل سرمه ای
به پا کرده شلوار فیروزه ای .
ملاطغرا (از آنندراج ).
- امثال :
شلوار ندارد بند شلوارش را می بندد . (امثال و حکم دهخدا).
- بدشلوار ؛ شهوت ران . شهوت پرست . زنباره . (یادداشت مؤلف ).
- پاک شلوار ؛ عفیف . مقابل بد شلوار.
- پاک شلواری ؛ عفت . مقابل شهوت رانی : خاصه ادب نفس و تواضع و پارسایی و راستگویی و پاک شلواری و بی آزاری . (منتخب قابوسنامه ص 37).
- شلوار زرد کردن ؛ کنایه از ترس و بیم فوق العاده شدید است . (فرهنگ لغات عامیانه ).
- شلوار کسی را کندن ؛ شلوار او را بیرون کردن .
- || کنایه است از بی آبرو کردن و رسواساختن کسی و مغلوب و منکوب کردن او. این لفظ که بصورت دشنام در نزاعها بمیان می آید، معمولاً صورت تهدید دارد. گاه نیز بر سبیل بیان ماوقع ممکن است کسی رفتار سخت و شدید خود را با طرف خود به کندن و درآوردن شلوار طرف تعبیر کند. گاه نیز به جای شلوار لفظ «تنبان » استعمال میشود و در نزاعها گاه عملاً نیز شلوار خصم را پاره میکنند. (از فرهنگ لغات عامیانه ).
- شلوارکن کردن ؛ شلوار کسی را کندن . (فرهنگ لغات عامیانه ). رجوع به ترکیب شلوار کسی را کندن شود.
- کیک در شلوار افتادن (درافتادن ) ؛ از پیش آمدی سخت ناراحت و آواره گشتن . دچار اضطراب و نگرانی شدن :
کله آنگه نهی که درفتدت
ریگ در موزه کیک در شلوار.
سنایی .
|| تنبان پاچه کوتاه . (ناظم الاطباء) (برهان ). || پایجامه ای که مسافران پوشند. (ناظم الاطباء). || زیرجامه .(انجمن آرا).
... ادامه
366 | 0
مترادف: تنبان، زيرجامه، سروال
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم)
مختصات: (شَ) (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: SalvAr
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 537
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
pants | trousers , breeches , britches , pantaloon , gaskin
ترکی
pantolon
فرانسوی
pantalon
آلمانی
hose
اسپانیایی
pantalones
ایتالیایی
pantaloni
عربی
سروال | بنطلون , سروال صفير , سروال تحتي قصير للنساء , بنطال
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "شلوار" در زبان فارسی به معنای نوعی پوشاک است که برای پایین‌تن استفاده می‌شود. در زیر به برخی قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. جمع‌سازی: کلمه "شلوار" در جمع به صورت "شلوارها" است. برای جمع بستن این کلمه، پسوند "-ها" به آن افزوده می‌شود.

  2. تطابق در جنس: با توجه به جنسیتی که در جمله به آن اشاره شده است، شکل‌های مختلفی از قید می‌توانند به کار بروند. مثلاً "شلوار مردانه" یا "شلوار زنانه".

  3. حالت‌های مختلف:

    • مفرد: شلوار
    • جمع: شلوارها
    • حالت نکره: یک شلوار
    • حالت معرفه: آن شلوار
  4. استفاده در جملات: کلمه "شلوار" می‌تواند به عنوان فاعل، مفعول و یا در سایر نقش‌های جمله به کار برود. به‌عنوان مثال:

    • فاعل: "شلوار جدیدش خیلی زیباست."
    • مفعول: "او شلوار خود را خرید."
  5. نکات نگارشی:
    • در زمان نوشتن، باید توجه داشت که کلمه "شلوار" باید به شکل صحیح و بدون اشتباه تایپی نوشته شود.
    • اگر در متنی از "شلوار" استفاده می‌شود، باید به قواعد نگارشی و انشائی توجه کرد تا متن خوانا و زیبا باشد.

این نکات به شما کمک می‌کند که به‌طور صحیح و مناسب از کلمه "شلوار" در جملات و نوشته‌های خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته، در اینجا چند مثال برای کلمه "شلوار" در جمله آمده است:

  1. من امروز شلوار جدیدی خریدم که خیلی به من می‌آید.
  2. در این فصل سرد، شلوارهای جین بهترین گزینه برای پوشیدن هستند.
  3. او شلوار خود را در حین بازی فوتبال پاره کرد.
  4. برای مهمانی، بهتر است شلوار رسمی بپوشید.
  5. او همیشه شلوارهای راحت و اسپرت می‌پوشد تا در طول روز احساس راحتی کند.

اگر به مثال‌های بیشتری نیاز دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


واژگان مرتبط: زیر شلواری، ساق پوش، تنکه، نیم شلواری، شلوار کوتاه، نوعی شلوار وجوراب سر هم و چسبان، ران عقب اسب، زیر جامه

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری