جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

še(o)morde
measured  |

شمرده

معنی: شمرده . [ ش ِ / ش ُم َ / م ُ دَ / دِ ] (ن مف / نف ) تعدادشده . حساب شده و در حساب آمده . (ناظم الاطباء). مخفف شمارده که بمعنی شمار کرده و معدود است . (آنندراج ). معدود. (دهار).
- دم شمرده ؛ معدود. نفس قابل شمارش :
تو سالیانها خفتی و آنکه بر تو شمرد
دم شمرده ٔ تو یک نفس زدن نغنود.
ناصرخسرو.
- سرای شمرده ؛ خانه ای که در آن خراج را جمعآوری می کردند : آن سرای که خراج اندر او ستانند آنراسرای شمرده نام کردند. (ترجمه ٔ تاریخ طبری بلعمی ). رجوع به شمره ، سمره و شمرج شود.
- ناشمرده ؛ شمارش نشده . بیمر. بیحساب . سنجیده نشده :
همان کنجد ناشمرده فشاند
کزین بیش خواهم سپه بر تو راند.
نظامی .
|| محسوب . در شمار آمده . حساب شده . (یادداشت مؤلف ). || متعدد. (فرهنگ لغات ولف ) :
ز زر و زبرجد نثاری گران
شمرده ز هر گونه ای گوهران .
فردوسی .
که افراسیاب آمد و صدهزار
گزیده ز ترکان شمرده سوار.
فردوسی .
|| روشن . واضح . آشکار: شمرده گفتن ؛ واضح گفتن . شمرده حرف میزند؛ روشن حرف میزند. (یادداشت مؤلف ).
- شمرده خواندن ؛ پیدا خواندن . هموار خواندن . آرمیده خواندن . ترتیل . (یادداشت مؤلف ). کلمات را کامل و غیر شکسته خواندن به تأنی .
|| حزم . احتیاط. (آنندراج ).
- شمرده خوردن ساغر ؛ با حزم و احتیاط خوردن شراب . حساب شده و به اندازه خوردن :
در روز ابر باید ساغر شمرده خوردن
یعنی بود برابر با قطره های باران .
ابوطالب کلیم (از آنندراج ).
- شمرده زدن قدم ؛ با احتیاط گام برداشتن . (از آنندراج ) :
قدم شمرده زند حسن در قلمرو خط
چو عاملی که بپای حساب می آید.
صائب .
- شمرده زدن نفس ؛ با حزم و احتیاط نفس زدن . (از آنندراج ) :
نفس شمرده زن ای بلبل نواپرداز
که رنگ گل به نسیم بهار برخیزد.
صائب .
نفس شمرده زدن ذکر اهل عرفان است .
صائب .
- گریه ٔ شمرده ؛ گریه ای که از روی حزم و احتیاط باشد. (از آنندراج ) :
از گریه ٔ شمرده ٔ من شد جهان خراب
ای وای اگر به آبله ای نیشتر زنم .
صائب (از آنندراج ).
|| تمام . کامل . آزگار. معین . (یادداشت مؤلف ) :
سه ماه شمرده نبرد نام و نشانشان
داند که بدان خون نبود مرد گرفتار.
منوچهری .
عمر شمرده رافدای طاعت و بندگی او کردند. (بهاءالدین ولد).
... ادامه
653 | 0
مترادف: 1- محسوب 2- واضح 3- شماره شده
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت مفعولی)
مختصات: (ش یا شُ مُ دِ یا دَ) (ص مف .)
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: Semorde
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 549
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
measured | considered
ترکی
sayılır
فرانسوی
dénombré
آلمانی
gezählt
اسپانیایی
contado
ایتالیایی
contato
عربی
موزون | معتدل , مدرك بالعقل فقط , تقاس
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "شمرده" در زبان فارسی به چند معنا و استفاده مختلف می‌تواند به کار رود. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره می‌کنم:

1. معنای کلمه:

  • شمرده (اسم): به معنای تعداد مشخص یا معین.
  • شمرده (فعل): به معنای شمردن (گذشته‌ی فعل شمردن).

2. قواعد نگارشی:

  • نقطه‌گذاری: همیشه باید به موارد استفاده از نقطه و ویرگول در جملات توجه شود. مثلاً: «شمرده شده است» یا «شمرده باید شود».
  • ترکیب با دیگر واژه‌ها: این کلمه ممکن است به صورت ترکیبی با دیگر واژه‌ها به کار برود. مانند "شمرده‌کاری" یا "شمرده‌شده".

3. استفاده در جملات:

  • «تعداد پاسخ‌های شمرده شده قابل قبول است.»
  • «همه موارد باید به دقت شمرده شوند.»

4. هم‌خانواده‌ها:

  • کلمه "شمار" و "شمارش" نیز از خانواده این کلمه هستند و در نگارش و گفتار باید به تناسب استفاده شوند.

5. نکات ویرایشی:

  • در متون رسمی، بهتر است از فرم‌های درست و دقیق کلمات استفاده شود.
  • دقت کنید که در مورد زمان فعل، در نگارش کلمات به شکل مناسب توجه شود تا مفهوم درست منتقل گردد.

در نهایت، اگر سوال خاصی در رابطه با استفاده از "شمرده" دارید، می‌توانید آن را مطرح کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "شمرده" در جمله آورده شده است:

  1. به نظرم او همیشه حرف‌هایش را به دقت شمرده و بیان می‌کند.
  2. معلم از دانش‌آموزان خواست که پاسخ‌ها را شمرده و به ترتیب ارائه دهند.
  3. در این پروژه، زمان‌ها باید شمرده شوند تا به موقع کارها انجام شود.
  4. او موفق شد تا مراحل را به دقت شمرده و بازخوردهای مفیدی ارائه دهد.
  5. خواهش می‌کنم وقتی صحبت می‌کنی، کلمات را شمرده شمرده بیان کن تا همه متوجه شوند.

اگر نیاز به مثال‌های بیشتری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


واژگان مرتبط: شمردن

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری