جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

šohre
famous  |

شهره

معنی: شهره . [ ش ُ رَ / رِ ] (از ع ، ص ) مشهور و نامدار و نامور. (ناظم الاطباء) :
ای طرفه ٔ خوبان من ای شهره ٔ ری
لب را بسر دزک بکن پاک از می .
رودکی .
شاعر شهید و شهره فرالاوی
وآن دیگران بجمله همه راوی .
رودکی .
میمد، ناحیتی است شهره و آبادان و بسیارنعمت و آبادان . (حدود العالم ).
بدو پیرزن گفت کای شهره مرد
چرا دیو چشم ترا خیره کرد.
فردوسی .
که بازارگانست این شهره زن
ببازارگانی سر انجمن .
فردوسی .
بدین داستان زد یکی شهره پیر
که گر شادی از مرگ من تو ممیر.
فردوسی .
مگر من ز داد تو بی بهره ام
اگرچه بپیوند تو شهره ام .
فردوسی .
ببازوی رستم یکی مهره بود
که آن مهره اندر جهان شهره بود.
فردوسی .
گر آن گه بدنیا تنم شهره بود
کنون بهترم چون به دینم شهیر.
ناصرخسرو.
دانند که در عالم دین شهره لوائیست
پنهان شده در سایه ٔ این شهره لوایند.
ناصرخسرو.
بنگر که بهین کار چیست آن کن
تا شهره بباشی به دین و دنیا.
ناصرخسرو.
ای پسر دین محمد بمَثَل چون جسد است
که بر آن شهره جسد فاطمیان همچو سرند.
ناصرخسرو.
هجران تو ای شهره صنم باد خزانست
کاین روی من از هجر تو چون برگ رزانست .
مسعودسعد.
شهره مرغی به شهربند قفس
قفس آبنوس لیل و نهار.
خاقانی .
گرچه تبریز شهره تر شهر است
لیک شروان شریفتر ثغر است .
خاقانی .
عقل که اقطاع اوست شهرستان وجود
شهره تر از تیغ تو شهرستان دیده نیست .
خاقانی .
بگذر ز جهان که شهره دزدیست
کژ باز تهی نه ، مهره دزدیست .
نظامی .
شهره ما در ضعف و اشکسته پری
شهره تو در لطف و مسکین پروری .
مولوی .
من آنم که شد حاکم نامدار
به جود و سخا شهره ٔ روزگار.
حجةالاسلام نیر تبریزی .
- شهره ٔ آفاق ؛ مشهوردر همه ٔ دنیا. (یادداشت مؤلف ). مشهور و نامدار در همه ٔ عالم . (ناظم الاطباء) :
پیش ازینت بیش از این اندیشه ٔ عشاق بود
مهرورزی ّ تو با ما شهره ٔ آفاق بود.
حافظ.
- شهره ٔ آفاق شدن ؛ مشهور شدن در همه ٔ جهان :
بی ریاضت نتوان شهره ٔ آفاق شدن
مه چو لاغر شود انگشت نما میگردد.
صائب (از آنندراج ).
- شهره ٔ ایام ؛ مشهور روزگار :
به ترک آرزوها شهره ٔ ایام میگردد
نگین دل کنده چون گردید صاحب نام میگردد.
بیرام بیگ (از آنندراج ).
-شهره سخن ؛ سخن شیوا و فصیح که مشهور شود :
شهره شود مرد به شهره سخن
شهره سخن راهبر جنت است .
ناصرخسرو.
- شهره شدن ؛ مشهور شدن :
مَپْذیر قول جاهل تقلیدی
گرچه بنام شهره ٔ دنیا شد.
ناصرخسرو.
شهره شود مرد به شهره سخن
شهره سخن راهبر جنت است .
ناصرخسرو.
دفتر پیش آر و بخوان حال آنک
شهره ازو شد بجهان کربلاش .
ناصرخسرو.
به رندی شهره شد حافظ میان همدمان لیکن
چه غم دارم که در عالم قوام الدین حسن دارم .
حافظ.
- شهره ٔ شهر؛ کسی که در شهر معروف شده باشد به چیزی :
منم که شهره ٔ شهرم بعشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام ببد دیدن .
حافظ.
- شهره ٔ شهر شدن ؛ نامور شدن در شهر و مشهور گشتن در آن . (ناظم الاطباء) :
شهره ٔ شهر مشو تا ننهم سر در کوه
شور شیرین منما تا نکنی فرهادم .
حافظ.
- شهره ٔ عالم ؛ شهره ٔ آفاق . مشهوردر همه ٔ عالم :
بشهر این سخن شهره ٔ عالم است
که هر کس هنربیش روزی کم است .
امیرخسرو دهلوی .
- شهره نام ؛ نامور. نامدار. مشهور :
نیمشب پنهان بکوی دوست گم نامان شوند
شهره نامان را مسلم نیست پنهان آمدن .
خاقانی .
|| مشهور به بدی . بدنام :
دروغگوی به آخر نکال و شهره بود
چنانکه سوی خردمند شهره شد مانی .
ناصرخسرو.
چون شهره شود عروس معصوم
پاکی و پلیدیش چه معلوم .
ناصرخسرو.
|| شایع. شایعه . فاش .
- شهره ٔ دروغ ؛ خبر دروغ . (ناظم الاطباء).
... ادامه
881 | 0
مترادف: بنام، پرآوازه، سرشناس، شهير، مشتهر، مشهور، معروف، نامدار، نامور
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [عربی: شهرَة]
مختصات: (شُ رِ) (ص .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: Sahre
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 510
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
famous
ترکی
ünlü
فرانسوی
célèbre
آلمانی
berühmt
اسپانیایی
famoso
ایتالیایی
famoso
عربی
مشهور | معروف , ذائع الصيت , ممتاز
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "شهره" در زبان فارسی به معنای "مشهور" یا "معروف" است. استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی در مورد آن می‌تواند به وضوح نوشتار کمک کند. در ادامه به برخی از نکات نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره می‌کنم:

۱. نوشتار صحیح: کلمه "شهره" به همین صورت و با همان اعراب نوشته می‌شود. لازم به ذکر است که این کلمه دارای "ه" پایانی است و در نوشتار باید به این نکته توجه شود.

۲. جمله‌سازی: "شهره" معمولاً در جملات به عنوان صفت استفاده می‌شود. به عنوان مثال: "او در بین هنرمندان شهره است."

۳. نکات معنایی: این کلمه علاوه بر معنای مشهور بودن، ممکن است در بافت‌های مختلف معنای خاص‌تری نیز داشته باشد. به عنوان مثال، در ادبیات می‌تواند به مفهوم محبوب بودن در میان مردم نیز اشاره کند.

۴. ترکیب با دیگر واژه‌ها: "شهره" را می‌توان با دیگر واژه‌ها ترکیب کرد، مانند "شهره جهانی" یا "شهره محلی"، که در این صورت لازم است قواعد ترکیب‌های زبانی رعایت شود.

۵. استفاده در شعر و ادبیات: "شهره" در ادبیات فارسی به عنوان یک واژه زیبا و معنادار به کار می‌رود و می‌توان آن را در شعرها و نثرهای ادبی به کار برد.

با رعایت این نکات، می‌توان از کلمه "شهره" به درستی در نوشتار استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال از کلمه "شهره" در جمله آورده شده است:

  1. آن هنرمند به خاطر آثارش در دنیا شهره خاصی پیدا کرده است.
  2. این برند به کیفیت بالا و طراحی‌های منحصر به فردش در بازار شهره است.
  3. شخصیت تاریخی او به خاطر فداکاری‌هایش در میان مردم شهره شده است.
  4. در دنیای فوتبال، او به دلیل مهارت‌هایش در گلزنی شهره است.
  5. این کتاب به خاطر داستان جالبش در بین جوانان شهره گردیده است.

اگر نیاز به مثال‌های بیشتری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری