جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: شهوت . [ ش َهَْ وَ ] (ع اِمص ، اِ) آرزو. (مهذب الاسماء). آرزو و میل و رغبت و اشتیاق و خواهش و شوق نفس در حصول لذت و منفعت . (ناظم الاطباء). آرزو و شوق نفس در حصول لذت و منفعت . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). مطلق آرزوو خواهش . (آنندراج ). اشتیاق . رغبت شدید. آرزوی چیزی . خواهش چیزی . آرزو. توقان نفس به امور مستلذه . (یادداشت مؤلف ) : شهوت فرونشان و بکنجی فرونشین منشین بر اسب غدر و طمع را مده لگام . ناصرخسرو. همه رنج جهان از شهوت آید که آدم زآن برون از جنت آید. ناصرخسرو. آب شهوت مریز خاقانی دست از این آب هم به آب بشوی . خاقانی . هرکه خر در خلاب شهوت راند در سر افتادش اسب سرکش عمر. خاقانی . بغربت زنی کردی آن شد وگرچه که صد شهوت او بپاکی نیرزد. خاقانی . وقت خشم و وقت شهوت مرد کو. مولوی . پس کلوا ازبهر آدم شهوت است بعد از آن لاتسرفوا زآن عفت است . مولوی . سیاه را در آن حالت نفس طالب بود و شهوت غالب . (سعدی ). به شهوت قرب تن با تن ضرور است میان عشق و شهوت راه دور است . وحشی بافقی . - از سر شهوت برخاستن ؛ از شهوت دوری جستن . کناره گیری از شهوت : اما میترسیدم که از سر شهوت برخاستن ... کاری دشوار است . (کلیله ودمنه ). هرگاه که متقی در کار این جهان گذرنده تأملی کند هرآینه ... از سر شهوت برخیزد. (کلیله و دمنه ). - به شهوت حرام افتادن ؛ به خواستی درافتادن که مخالف با دستور شرع باشد : از شهوت حلال به شهوت حرام افتاده است . (گلستان ). - شهوت جنبیدن ؛ میل شدید نمودن : وی را شهوتی بجنبید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 100). - شهوت حلال ؛ خواست که مخالف با دستور شرع نباشد : هرکه ترک شهوات ازبهر قبول خلق داده است از شهوت حلال به شهوت حرام افتاده است . (گلستان ). || اشتهاء. (یادداشت مؤلف ) : باید که طعام بر شهوت صادق خورند و تأخیر نکنند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). تشنگی غلبه کند [ در شخص مسلول ] و شهوت طعام برود بسبب ضعیفی قوه . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). || قوه ای در حیوان برای جلب ملایم . مقابل غضب که دفع مُنافر است . (از یادداشت مؤلف ). || قوه ٔ آرزوانگیز. ج ، شهوات . (یادداشت مؤلف ). || آرزوی جماع . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ). || جوع . (یادداشت مؤلف ). خواهش و آرزوی طعام . (ناظم الاطباء). || فاسد گشتن قلوب است که انسان را بشرارت و شیطنت وامیدارد. || میلهای غیرشرعی . (قاموس کتاب مقدس ). هوا و هوس . (ناظم الاطباء). آرزوهای نامشروع . || (ص ) مشتهی . (یادداشت مؤلف ). باء، شبق، ميل، هوس، هوي lust, flesh, rut, concupiscence, carnality شهوة şehvet luxure lust lujuria lussuria حرص واز، گوشت، جسم، تن، مغز میوه، جسمانیت، عادت، خط، روش، گرمی، رد جاده، نفس اماره، شهوانیت
کلمه "شهوت" در زبان فارسی به معنی تمایل، خواسته یا میل شدید به چیزی (بهویژه در زمینههای جنسی) است. در نوشتار و صحبت، رعایت برخی قواعد نگارشی و دستوری برای استفاده صحیح از این واژه ضروری است. در ادامه به برخی نکات مهم اشاره میکنم:
حروف کوچک و بزرگ:
کلمه "شهوت" به عنوان یک اسم، همواره با حروف کوچک نوشته میشود، مگر اینکه در ابتدای جمله قرار گیرد.
نحو و ساختار جمله:
این کلمه معمولاً به عنوان اسم در جملات استفاده میشود. مثلاً: "شهوت انسان ممکن است او را به رفتارهای نامناسب سوق دهد."
تطابق با فعل:
وقتی از "شهوت" در جملات استفاده میکنید، باید توجه داشته باشید که فعلها باید با آن همخوانی داشته باشند. مثلاً: "شهوت باعث میشود که انتخابهای نادرستی کنیم."
بکاربردن صفات:
میتوانید از صفات برای توصیف شهوت استفاده کنید. مثلاً: "شهوت قوی"، "شهوت افراطی".
استفاده در متنهای رسمی:
در متنهای رسمی و علمی، بهتر است از توضیحات بیشتری استفاده کنید تا مفهوم دقیقتر و عمیقتری منتقل شود. مثلاً: "شهوت به عنوان یک نیروی طبیعی میتواند تأثیرات روانی و اجتماعی متعددی داشته باشد."
اجتناب از تکرار:
برای جلوگیری از تکرار مکرر کلمه "شهوت"، میتوانید از هممعناها یا عبارات جایگزین استفاده کنید. مثلاً: "میل جنسی" به جای "شهوت".
همیشه مهم است که در استفاده از واژههایی که بار معنایی خاصی دارند، دقت کنید و بر اساس سیاق و موقعیت، بهترین انتخاب را داشته باشید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته، در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "شهوت" در جمله آمده است:
شهوت انسان میتواند او را به سمت تصمیمات نادرست هدایت کند.
برخی از ادیان بر کنترل شهوتها و تمایلات نفسانی تأکید دارند.
او تلاش میکرد تا شهوت خود را مهار کند و به اهداف بلندمدت خود برسد.
در ادبیات، شهوت به عنوان یک معضل انسانی و عامل بروز بحرانهای اخلاقی مطرح میشود.
اگر نیاز به مثالهای بیشتر دارید، خوشحال میشوم کمک کنم.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: حرص واز، گوشت، جسم، تن، مغز میوه، جسمانیت، عادت، خط، روش، گرمی، رد جاده، نفس اماره، شهوانیت
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر