جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

šeydā
horny  |

شیدا

معنی: شیدا. [ ش َ / ش ِ ] (ص ) در زبان اکدی «شدو» . نام عفریتی است . در عبری «شد» و در آرامی «شدا» به معنی دیو است . دیوبت . دبت شد. (از یشتها ج 1 ص 38) (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). دیوانه و لایعقل . (برهان ) (رشیدی ) (غیاث ) (انجمن آرا) (آنندراج ). دیوانه . مجنون . (یادداشت مؤلف ). دیوانه . (لغت فرس اسدی ). بی عقل و بی هوش . (ناظم الاطباء). || آشفته . (انجمن آرا) (آنندراج ) (فرهنگ رشیدی ) (غیاث ). سرگردان . (لغات شاهنامه ). آشفته و سرگردان . (لغت فرس اسدی ). آشفته و سرگردان . (اوبهی ). هائم . حیران . (زمخشری ). آشفته از عشق . (ناظم الاطباء). سخت عاشق . واله . سخت شیفته . (یادداشت مؤلف ). شیفته :
دل برد چون بدانست کم کرد ناشکیبا
بگریخت تا چنینم دیوانه کرد و شیدا.
دقیقی .
بمردی ز خورشید پیداتر است
به پیکار از شیر شیداتر است .
فردوسی .
برآمد پیلگون ابری ز روی نیلگون دریا
چو رای عاشقان گردان چو طبع بیدلان شیدا.
فرخی .
نکرد این دوستی بر دایه پیدا
وگرچه گشته بود از مهرشیدا.
اسدی .
عالم قدیم نیست سوی دانا
مشنو محال ِ دهری شیدا را.
ناصرخسرو.
نه سخن گفتن نباشد هرچه آنرا نشنوی
این چنین در دل تصور مردم شیداکند.
ناصرخسرو.
وآنکه گوید خواست ما را نیست میگوید خرد
کاین همانا قول مرد مست یا شیداستی .
ناصرخسرو.
گرچه تو ز پیغمبری و چون تو
با عقل و سخن بیهشی و شیدا.
ناصرخسرو.
درست وراست صفات تو گویم و نه شگفت
درست و راست شنیدن ز مردم شیدا.
مسعودسعد.
یکی بگرید بربیهده چو مردم مست
یکی بخندد خیره چو مردم شیدا.
مسعودسعد.
ز پستی لاله شد خندان چو روی دلبر گلرخ
ز بالا ابر شد گریان بسان عاشق شیدا.
مسعودسعد.
چون مست شیدا در شب یلدا بر در و دیوار می افتادم . (مقامات حمیدی ).
کعبه قطب است و بنی آدم بنات النعش وار
گرد قطب آسیمه سر شیداو حیران آمده .
خاقانی .
تا تو به پری مانی شیدای توام دانی
یک شهر چو خاقانی شیدای تو اولی تر.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 621).
شیدای هر مهوش نه ام جویای هر دلکش نه ام
پروانه را آتش نه ام مرغ سلیمان نیستم .
خاقانی .
در این میدان جانبازان اگر انصاف میخواهی
چو خاقانیت شیدایی نمی بینم نمی بینم .
خاقانی .
عاجز همه غافلان و شیدا
کاین رقعه چگونه کرد پیدا.
نظامی .
بسا هوشمندان که در کوی عشق
چو من عاقل آیند و شیدا روند.
سعدی .
چه خوش گفت شیدای شوریده سر
جوابی که باید نوشتن بزر.
سعدی .
قوی بازوانند و کوتاه دست
خردمند و شیدا و هشیار و مست .
سعدی .
غرور حسنت اجازت مگر نداد ای گل
که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را.
حافظ.
ای گل بشکر آنکه تویی پادشاه حسن
با بلبلان بیدل شیدا مکن غرور.
حافظ.
- دل شیدا؛ دل دیوانه . دل آشفته :
آب وسنگم داد بر باد آتش سودای من
از پری رویی مسلسل شد دل شیدای من .
حافظ.
|| (اصطلاح تصوف ) اهل جذبه و صاحب شوق را گویند. (کشاف اصطلاحات الفنون ). مجذوب . (یادداشت مؤلف ).
... ادامه
655 | 0
مترادف: بي قرار، دلباخته، دلداده، دلشده، ديوانه، سرگشته، شوريده، شيفته، عاشق، مجنون، مفتون، واله، وامق
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [آرامی]
مختصات: (شَ) (ص .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: SeydA
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 315
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
horny | lovelorn , sheyda
ترکی
Şeyda
فرانسوی
sheida
آلمانی
sheyda
اسپانیایی
sheyda
ایتالیایی
sheyda
عربی
أقرن | قرني , صلب , ذو قرون , حب الجنس
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "شیدا" یک واژه فارسی است که به معنی عاشق، دوستدار، یا دلداده به کار می‌رود. در بررسی قواعد فارسی و نگارشی این کلمه، نکات زیر قابل توجه است:

  1. استفاده در جملات:

    • "شیدا" می‌تواند به عنوان اسم خاص یا عمومی به کار رود. مثلاً:
      • "او شیدای عشق خود است."
      • "شیدا، عنوان یک شعر معروف فارسی است."
  2. نگارش:

    • "شیدا" به صورت هجونویسی صحیح و بدون هیچگونه خطا نوشته می‌شود.
    • در نوشتار رسمی و ادبی، کلمه باید با دقت و بدون اشتباهات نگارشی ارائه شود.
  3. قواعد صرفی:

    • کلمه "شیدا" به صورت مفرد به کار می‌رود و به طور کلی در فارسی جمع ندارد.
    • می‌توان از صفات و قیدهای مرتبط با آن استفاده کرد. مانند: شیدای عاشقانه، شیدایی بی‌پایان و...
  4. ترکیبات خانوادگی:

    • "شیدایی" به عنوان اسم مفعول و یا حالت اشتیاق و عشق به کار می‌رود.
    • "شیدایی" نیز در شعر و ادبیات فارسی به وفور یافت می‌شود.
  5. استفاده در شعر:
    • کلمه "شیدا" در شعرهای فارسی، به ویژه در اشعار عاشقانه، قابل استفاده است. شاعران از این کلمه برای توصیف حالت عشق و دلدادگی بهره می‌برند.

با توجه به نکات فوق، "شیدا" واژه‌ای پرکاربرد و با بار معنایی غنی است که در مقالات، اشعار و مکالمات روزمره ایرانیان نقش مهمی ایفا می‌کند.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. او همیشه در مجالس شعرخوانی با نام شیدا شناخته می‌شود و اشعارش را با عشق می‌خواند.
  2. شیدا به دلیل صدای دلنشینش، همه را مجذوب خود کرده است.
  3. در دل شب، شیدا به ستاره‌ها خیره شد و به آرزوهایش فکر کرد.

واژگان مرتبط: سفت، شاخی، شیپوری، سخت، شهوتی، عاشق دلخسته، ماتم زده عشق، دلخسته عشق، غمزده عشق

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری