جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

sweeten  |

شیرین شدن

معنی: شیرین شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) طعم و مزه ٔ خوش و مطبوع یافتن . خوشمزه و شهدآگین شدن . دارای شهد و حلو گردیدن . حلاوت . (یادداشت مؤلف ). احلیلاء. حلاوة. (دهار) (تاج المصادر بیهقی ) (یادداشت مؤلف ). ملاحة. ملوحة. (تاج المصادر بیهقی ) :
وآن چیز خوش بود به مزه ایدون
شیرین از او شده ست چنان خرما.
ناصرخسرو.
- شیرین شدن آب ؛ گوارا و عذب شدن آن : بسته شود شکافها و ایمن گردد راهها و شیرین شود آبها. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 312).
- شیرین شدن دهان (دهن ، کام )؛ حلاوت یافتن دهان به سبب خوردن شیرینی و جز آن .
- امثال :
از حلوا گفتن دهان شیرین نشود . (امثال و حکم دهخدا).
شیرین نشود دهن به حلوا گفتن .
(از شاهدصادق ).
از سرکه نگشت کام شیرین .
امیرخسرو (از امثال و حکم ).
|| به نوایی رسیدن . نوایی یافتن . || خوش آیند و دلنشین شدن :
بیستون بر کوهکن خواب فراغت تلخ کرد
زود می چسبد به دل کاری که شیرین می شود.
صائب (از آنندراج ).
- شیرین شدن چیزی کسی را؛ عزیز و خوش آیند و مورد علاقه شدن :
چون طمع شیرین شدت در جای و ناجای ای عزیز
هم نگون پیش سخی هم پیش دون باید شدن .
صائب (از آنندراج ).
- شیرین شدن در چشم (در نظر) کسی ؛ خوش آیند گشتن در چشم وی . شیرین آمدن به چشم او :
تا چو زنبور عسل در چشم هم شیرین شوند
به که باشد خانه های دوستان از هم جدا.
صائب (از آنندراج ).
رجوع به ترکیب شیرین آمدن به چشم کسی در ذیل ماده ٔ شیرین شود.
- شیرین شدن در دل کسی ؛ عزیز و گرامی شدن در نظر وی :
ازجوانمردی شیرین شده در هر دل
وز خردمندی کافی شده در هر فن .
فرخی .
- شیرین شدن لب ؛ کنایه از تبسم کردن و لبخند زدن .مزه ٔ شیرینی به لب نسبت ندارد زیرا که ذائقه در دهان و زبان است و کام و زبان و دهان شیرین گویند نه اینکه گویند در فلان چیز لب شیرین شد، پس کنایه از تبسم نمودن و نرم خندیدن باشد. (از آنندراج ) :
اگر نه مصدر ذاتت بود چگونه قضا
لبش ز زمزمه ٔ «کن فکان » شود شیرین .
عرفی (از آنندراج ).
صنم را زآن خجالت دیگر آن شب
به شکّرخنده ای ، شیرین نشد لب .
آصف خان جعفر (از آنندراج ).
- شیرین شدن مظنه ٔ بازار؛ گران شدن نرخ اجناس و رونق گرفتن و مشتری یافتن . (از یادداشت مؤلف ).
... ادامه
538 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 924
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
sweeten | sweetheart
عربی
حلى | داهن , هدأ , سكر , جعله أحلى , طهر , لطف , المحلية

واژگان مرتبط: شیرین کردن، ملایم کردن، شیرین شدن

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری