جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
از نسخه‌ی هوش مصنوعی لام تا کام دیدن فرمایید؛ دنیای جدیدی منتظر شماست! لام تا کام هوشمند

sā'ed
soaring  |

صاعد

معنی: صاعد. [ ع ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمد استوائی ، مکنی به ابی العلاء. وی از فقهای حنفیه ٔ شهر نیشابور و نسبت او به استواء از اعمال نیشابور است . تولد وی بسال 343 هَ . ق . است . او ریاست حنفیان خراسان و قضاء شهر نیشابور داشت . او راست :کتاب الاعتقاد. وی بسال 432 در نیشابور درگذشت . (الاعلام زرکلی ص 423). صاحب تاریخ بغداد گوید: وی از عبداﷲبن محمدبن علی بن زیاد نیشابوری و اسماعیل بن نجید نیشابوری و بشربن احمد اسفرائینی و جز اینان روایت کند. در جوانی قصد حج کرد و به بغداد شد، و در کوفه از علی بن عبدالرحمان بکائی روایت کرد. و سپس قضاء نیشابور یافت و چون وی را از آن شغل بازداشتند، ابوهیثم عتبةبن خیثمه که یکی از مشایخ بود قاضی شد و ابوبکر محمدبن موسی خوارزمی این دو بیت را به صاعد فرستاد:
و اذالم یکن من الصرف بدّ
فلیکن بالکبار لا بالصغار
و اذا کانت المحاسن بعد الصَْ
َصرف محروسة فلیس بعار.
صاعد فاضلی راستگوی بود، و ریاست اصحاب رأی در خراسان بدو منتهی گشت . وی به بغداد حدیث گفت و قاضی ابوعبداﷲ صبری از وی روایت کند و گوید: صاعد در 403 به بغداد آمده است . (تاریخ بغداد ج 9 صص 344 - 345). صاحب کشف الظنون ذیل «کتاب الاعتقاد» وی را ابوساعدبن محمدبن احمد گفته است و او را با بوبکر محمشاد داستانی است . رجوع به ترجمه ٔ تاریخ یمینی صص 427 - 438 و نیزبه فهرست تاریخ بیهقی چ فیاض و کلمه ٔ استوائی در این لغت نامه شود.
... ادامه
266 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [عربی] [قدیمی]
مختصات: (عِ) (اِفا.)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 165
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
soaring | ascending , saad
عربی
مرتفعة | فارع , تحليق , انطلاق , ارتفاع
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

واژه "صاعد" در زبان فارسی به معنای "رو به بالا" یا "صعود کننده" استفاده می‌شود و درContexts مختلف ممکن است به کار رود. در ادامه به چند نکته در مورد قواعد نگارشی و استفاده از این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. جنس و عدد: کلمه "صاعد" به صورت مذکر است و در صورتی که بخواهید به مؤنث اشاره کنید، باید از صفت مؤنث استفاده کنید. به عنوان مثال: "صاعده" به معنای "صعود کننده مؤنث".

  2. تطابق با اسم: در زمان استفاده از صفت "صاعد" باید به هم‌خوانی جنس و عدد آن با اسم مورد نظر توجه کنید. به عنوان مثال: "خورشید صاعد" یا "ستاره‌های صاعد".

  3. فعل‌های مرتبط: این کلمه معمولاً با افعالی مانند "بودن"، "می‌باشد" و ... به کار می‌رود. برای مثال: "هوا صاعد است" یا "اون از نظر روحی در حالت صاعدی قرار دارد".

  4. استفاده در متون علمی و ادبی: "صاعد" به ویژه در متون علمی، ادبی یا فلسفی استفاده می‌شود و ممکن است بار معنایی خاصی داشته باشد.

  5. قلمرو معنایی: این واژه معمولاً در مباحثی که به رشد، پیشرفت یا توسعه اشاره دارند، به کار می‌رود و به مفاهیمی نظیر ترقی و بالا رفتن اشاره می‌کند.

در نهایت، برای حفظ صحت نگارشی هنگام استفاده از این واژه، توجه به قواعد انشا و املاء صحیح مهم است.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. در تحلیل‌های اقتصادی، روند صاعد بازار بورس نشان‌دهنده افزایش قیمت‌ها و رشد سرمایه‌گذاری‌ها است.
  2. موفقیت‌های مداوم او در تحصیل، مسیری صاعد به سوی آینده‌ای روشن را برایش فراهم کرده است.
  3. این کتاب به بررسی نظریه‌های صاعد در علم جامعه‌شناسی می‌پردازد و به تأثیرات مثبت آن‌ها بر توسعه اجتماعی اشاره می‌کند.

واژگان مرتبط: صعودی، بالا رونده، صعود کننده، فراز پذیر، فرازی

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری