جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

sabuh
sabzeh  |

صبوح

معنی: صبوح . [ ص َ ] (ع اِ) بامدادی از شیر و شراب و مانند آن ، خلاف غبوق . (منتهی الارب ). شرابی که بوقت بامداد خورده میشود، ضد غبوق که بوقت شام خورند. (غیاث اللغات ). آن شراب که از پس صبح خورند. (ربنجنی ) (مهذب الاسماء). شرب در صبح . (بحر الجواهر). شرابی که بامداد خورند. (دهار) :
صبوح از دست آن ساقی صبوح است
مدام از دست آن دلبر مدام است .
منوچهری .
خوشا جام میا خوشا صبوحا
خوشا کاین ماهرو ما را غلام است .
منوچهری .
سوی رز باید رفتن بصبوح
خویشتن کردن مستان و خراب .
منوچهری .
خون حسین آن بچشد در صبوح
واین بخورد ز اشتر صالح کباب .
ناصرخسرو.
ای ساقی سمن بر، درده تو باده ٔ تر
زیرا صبوح ما را هل من مزید باید.
سنائی .
بهر صبوح از درم مست درآمد نگار
غالیه برده پگاه بر گل سوری بکار.
خاقانی .
بنیاد عقل برفکند خوانچه ٔ صبوح
عقل است هیچ هیچ مگو تا برافکند.
خاقانی .
همه با دردسر از بوی خمار شب عید
بصبوح از نو رنگی دگر آمیخته اند.
خاقانی .
هم صبوح عید به کزبهر سنگ انداز عمر
روزه ٔ جاوید را روزی مقدر ساختند.
خاقانی .
حریف صبوحم نه سبوح خوانم
که از سبحه ٔ پارسا میگریزم .
خاقانی .
مستان صبوح آموخته وز می فتوح اندوخته
می شمع روح افروخته ، نقل مهیا ریخته .
خاقانی .
بی سیم و زر بشو تو و با سیم بر بساز
کزبهر تو صبوح دو صد کیسه زر گشاد.
خاقانی .
جرعه ٔ جان از زکات هر صبوح
بر سر سبوح خوان افشاندمی .
خاقانی .
در صبوح آن راح ریحانی بخواه
دانه ٔ مرغان روحانی بخواه .
خاقانی .
گرچه صبوح فوت شدکوش که پیش از آفتاب
زآن می آفتاب وش یاد صبوحیان خوری .
خاقانی .
مرغ بهنگام زد نعره ٔ هنگامه گیر
کز همه کاری صبوح خوشتر هنگام صبح .
خاقانی .
نورهان دو صبح یک نفس است
آن نفس صرف کن برای صبوح .
خاقانی .
هنگام صبوح موکب صبح
هنگامه دریده اختران را.
خاقانی .
از من آموز دم زدن بصبوح
دم مستغفرین بالاسحار.
خاقانی .
پیش کان قرّا شود سبوح خوان
در صبوح عیش جان درخواستند.
خاقانی .
ترک سبوح گفته وقت صبوح
عابدان سبحه ها دراندازند.
خاقانی .
تا بشب هم صبوح نوروز است
روز در کار آن کنید امروز.
خاقانی .
ز گرمی روی خسرو خوی گرفته
صبوح خرمی را پی گرفته .
نظامی .
رخساره بر آن زمین همی سود
تا صبح در این صبوح می بود.
نظامی .
چه خوش باشد آهنگ نرم حزین
بگوش حریفان مست صبوح .
سعدی (گلستان ).
موسم نغمه ٔچنگست که در بزم صبوح
بلبلان را ز چمن ناله و غوغا برخاست .
سعدی .
گر فوت شد سحور چه نقصان صبوح هست
از می کنند روزه گشا طالبان یار.
حافظ.
تا همه خلوتیان جام صبوحی گیرند
چنگ و صنجی بدر پیر خرابات بریم .
حافظ.
صبوح گویم سبوح گوی چون باشم
چو من ملامتی رخصه جوی باده بیار.
؟
|| اکل در بامداد. (بحر الجواهر). چاشت . (مهذب الاسماء) (ربنجنی ). || ماده شتر که در بامداد دوشیده شود. (منتهی الارب ). || پگاه . (منتهی الارب ). صبح زود :
گفت چرا در صبوح باده نخواهی کنونک
حجله برانداخت صبح ، حجره بپرداخت خواب .
خاقانی .
آن می که منادی صبوح است
آباد کن سرای روح است .
نظامی .
مانعش غلغل چنگ است و شکرخواب صبوح
ورنه گر بشنود آه سحرم بازآید.
حافظ.
شب یلدای بخششت را چرخ
چه شود گر دم صبوح دهد.
گلخنی قمی .
... ادامه
2350 | 0
مترادف: 1- بامداد، پگاه، بامدادان، سپيده دم، صبح، صبحگاه 2- صبوحي
متضاد: غبوق
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی] [قدیمی]
مختصات: (صَ) [ ع . ]
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 106
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
sabzeh
عربی
سابزي
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "صبوح" در زبان فارسی به معنای صبح زود یا صبحانه است و در متون ادبی و شاعری هم کاربرد دارد. در اینجا به برخی از قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با کلمه "صبوح" اشاره می‌شود:

  1. نحوه نوشتن: کلمه "صبوح" به صورت جدا یا با دیگر کلمات ترکیب می‌شود. به عنوان مثال: "صبوح زود" یا "صبوحی خوش".

  2. قید زمان: این کلمه معمولاً برای اشاره به زمان صبح و آغاز روز استفاده می‌شود. به همین خاطر در جملات زمان دار به کار می‌رود.

  3. تطابق در زبان محاوره و نوشتار: در نوشتار رسمی و ادبی، می‌توان از "صبوح" به عنوان یک واژه فاخر و ادبی استفاده کرد. همچنین در زبان محاوره، معمولاً از کلمات رایج‌تری مانند "صبح" استفاده می‌شود.

  4. استفاده در اشعار و نثرهای ادبی: "صبوح" به‌ویژه در اشعار شاعران معروف مانند حافظ و مولانا اتفاق می‌افتد و به نوعی حال و هوای خاصی را به متن می‌بخشد.

  5. آوای کلمه: در استفاده از "صبوح"، آوای آن نیز می‌تواند در تنوع به کار رفته در شعر تأثیرگذار باشد.

به طور کلی، "صبوح" یک کلمه با بار معنایی غنی در ادبیات فارسی است که می‌تواند به اشکال مختلف در جملات و عبارات به کار رود.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. صبح روز جمعه، هوای شهر آرام و دلپذیر بود و من در حال نوشیدن چای صبوح نشسته بودم.
  2. پس از یک شب طولانی، با صدای پرندگان و نغمه‌های صبوحی، روز جدیدی آغاز شد.
  3. در دل طبیعت، دور از هیاهوی شهر، لحظه‌هایی صبوح و دلنشین را تجربه کردیم.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری