جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: صلب . [ ص ُ ] (ع ص ) رست . (منتهی الارب ). || سخت . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) : آنکه در بخشش راد است و به رادی چو علی آنکه در مذهب صلب است و به صلبی چو عمر. فرخی . ساکن و صلب و امین باش که تا در ره دین زیرکان با تو نیارند زداز علم نفس . سنائی . || (اِ)استخوانهای پشت از دوش تا بن سرین . ج ، اَصْلُب ، اصلاب . (منتهی الارب ). مهره های پشت یعنی استخوان پشت . (غیاث اللغات ). عظم من لدن الکاهل الی العجب . (قاموس ) : کعبه در ناف زمین بهتر سلاله ست از شرف کاندر ارحام وجود از صلب فرمان آمده . خاقانی . سالها باید آنکه مادر دهر زاید از صلب توچو من فرزند. خاقانی . به ناف قبه ٔ عالم به صلب قائم کوه به پشت راکع چرخ و به سجده ٔ مهتاب . خاقانی . از افق صلب شهریار مه نو آمد و عید جلال بر اثر آورد. خاقانی . چنگ در صلب و رحمها برزدی تا که شارع را بگیری از بدی . مولوی . گر ز پشت آدمی وز صلب او در طلب میباش هم در طلب او. مولوی . ز ابر افکند قطره ای سوی یم ز صلب آورد نطفه ای در شکم . سعدی . از آن سجده بر آدمی سخت نیست که در صلب او مهره یک لخت نیست . سعدی . نهد لعل وپیروزه در صلب سنگ . سعدی . || جای درشت سنگ ناک . (منتهی الارب ). زمین درشت . (مهذب الاسماء). || زمین پست درشت . || حسب و شرف آبائی . || (اِمص )توانائی . (منتهی الارب ). 1- بردبار، شكيبا، صبور
2- برداركشيدن، دارزدن ناصبور rigid, loin, righteous جامد، صارم، صلب، متزمت، عنيد، قاس صلب، قاس، جاسئ katı rigide starr rígido rigido سفت و محکم، سخت، سفت، جامد، جدی، کمر، گرده، گوشت گرده
کلمه "صلب" در زبان فارسی میتواند به معانی مختلفی اشاره داشته باشد. اما در قواعد نگارشی و استفاده از این کلمه باید به نکات زیر توجه کرد:
معنا: کلمه "صلب" در فارسی به معنای سخت و محکم است. همچنین در اصطلاحات پزشکی به ساختارهای سخت مانند استخوانها نیز اشاره دارد.
نحو: "صلب" میتواند به عنوان صفت به کار رود. به عنوان مثال: "این ساختار صلب است."
بازه معنایی: بسته به زمینهای که کلمه در آن استفاده میشود، میتوان از "صلب" به معنای استعاری نیز بهره برد. مثلاً در متون فلسفی یا ادبی به معنای ثبات و استحکام.
نوشتار و املاء: در نوشتن این کلمه باید دقت کرد که به صورت صحیح و با اعرابگذاری درست (در صورت نیاز) نوشته شود.
استفاده ادبی: در متون ادبی و متونی که نیاز به زیبا نویسی دارند، میتوان از ترکیبات متفاوتی با "صلب" بهره برد.
به طور کلی، کلمه "صلب" باید با توجه به متن و زمینه استفاده دقیق و صحیحی داشته باشد. اگر موضوع خاصی مد نظر است، لطفاً بیشتر توضیح دهید تا بتوانم اطلاعات بهتری ارائه دهم.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
تصمیمات صلب برای آینده کشور میتواند منجر به نارضایتی عمومی شود.
این نهاد به دنبال تصویب قوانین صلبی است که حق آزادی بیان را محدود کند.
در این پروژه، طراحی صلب به ما کمک میکند تا ساختار مستحکمی بسازیم که در برابر فشارها مقاوم باشد.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر