جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: صمیم . [ ص َ] (ع ص ، اِ) استخوان که بدان قوام عضو است . (منتهی الارب ). || اصل چیزی و خالص و خلاصه ٔ آن . یقال : هو فی صمیم قومه ؛ ای فی خالصهم و لبهم . (منتهی الارب ). خالص . (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات ). بی آمیغ. - رجل صمیم ؛ مرد خالص واحد و جمع در وی یکسان است . - || مرد ناشنوا که ادراک اصوات نکند. (غیاث اللغات ). کر : نوای مرثیه ٔ شام و شا[ د ] یا نه ٔ عید گشادی از اثر انبساط گوش صمیم . سیدمحمد عرفی (از آنندراج ). نصیحتی که به گوشم زبان عالم گفت چنان بود که به گوش صمیم ابکم گفت . حکیم حاذق گیلانی (از آنندراج ). و صحیح این کلمه اصم است و صَمّاء. || سرمای سخت . (منتهی الارب ). از زخم گام باره ٔ تو در صمیم دی بر کوه لاله رسته و بر دشت ضیمران . مسعودسعد. نسیم خلق تو گر در صمیم دی چو خضر به خاره برگذرد بردمد ز خاره خضر. سوزنی . و اگر کسی خواهد که در صمیم زمستان از درختان برگ و شکوفه بیرون آید... (سندبادنامه ص 281). و در صمیم زمستان اول بهمن ... سایه ٔ چتر جهانگیرش بر حدود کرمان افتاد. (المضاف الی بدایع الازمان ص 23). || میان هر چیز. (غیاث اللغات ). تک او گر کند عجب نبود وهم را در صمیم دل محصور. مسعودسعد. قهر تو گر طلایه به دریا کشد، شود در در صمیم حلق صدف دانه ٔ انار. ؟ (جهانگشای جوینی ). لؤلؤ چقدر دارد اندر میان بحر گوهر چه قیمت آرد اندر صمیم کان . رشید وطواط. || گرمای سخت . || پوست خشک که از بیضه برآید. (منتهی الارب ). || (اصطلاح نجوم ) آن است که بعد کوکب کمتر از شانزده دقیقه بود وقتی که مرکز او به مرکز آفتاب رسد در احتراق تا این قدر بگذرد و تصمیم از قوتهای ذاتیه کوکب است و دلیل غایت قوت و سعادت است برای آنکه بدان منزلت است که کسی در دل پادشاه جای گیرد و صمیمتین عطارد قوی تر است که بمثابه دو شمس باشد. (کشاف اصطلاحات الفنون ). کوکب صمیم آن است که میان آفتاب و آن کوکب شانزده دقیقه یا کمتر باشد. و آنرا کوکب تصمیم و کوکب مصمم نیز گویند. (از مفاتیح العلوم ). 1- خالص، محض
2- بي آلايش، پاك، صميمي، ناب
3- ميان، وسط ناسره seminary معهد للتعليم الثانوي، معهد للتعليم العالي، معهد لتعليم اللاهوت، المدرسة samimi intime intim íntimo intimo
... ادامه
690|0
مترادف:1- خالص، محض
2- بي آلايش، پاك، صميمي، ناب
3- ميان، وسط
معهد للتعليم الثانوي|معهد للتعليم العالي , معهد لتعليم اللاهوت , المدرسة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "صمیم" در زبان فارسی به معنای صمیمی، نزدیک و دوستانه است و در کاربردهای مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد. برای استفاده صحیح از این کلمه، توجه به چند نکته قواعد نگارشی و دستوری ضروری است:
نحوه نوشتار: این کلمه همیشه باید به صورت درست و بدون هیچگونه تغییر در نوشتار اصلی آن "صمیم" نوشته شود.
کاربرد در جملات: کلمه "صمیم" معمولاً به عنوان صفت به کار میرود. به عنوان مثال:
"او یک دوست صمیم است."
"در این جمع، احساس صمیمیت وجود دارد."
ترکیبها: "صمیم" میتواند با دیگر کلمات ترکیب شود. مثلاً:
"دوست صمیمی"
"صمیم دل"
تنوع معنایی: کلمه "صمیم" میتواند در بافتهای مختلف معنایی متفاوتی داشته باشد، اما در اکثر موارد به رابطه نزدیک و دوستانه اشاره میکند.
اوزان و صرف: توجه داشته باشید که "صمیم" به عنوان صفت به کار میرود و در زمانهای مختلف صرف نمیشود، اما میتواند در جملات به شکلهای مختلف به کار رود.
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "صمیم" بهطور مؤثر و صحیح در نوشتهها و گفتوگوهای خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
دو دوست قدیمی همیشه در کنار هم، لحظات صمیمانهای را تجربه میکنند.
در جمع خانواده، فضایی صمیمانه حاکم بود که همه احساس راحتی میکردند.
او با کلامی صمیمی و صادقانه، دلهای همه را تسکین داد.