جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: صندوق . [ ص ُ ] (ع اِ) تَبَنْگو. خاشکدان . (از برهان ) (صحاح الفرس ). قسمی جعبه که پول و لباس و نان و غیره در آن نهند. یخدان فلزین یا چوبین به فلز پوشیده : برفتند و صندوقها را به پشت کشیدند و ماهار اشتر به مشت . فردوسی . همی داشت لختی به صندوق زهر که زهرش نبایست جستن به شهر. فردوسی . خلعتهای خلیفه را بر استران در صندوقها بار کردند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 376). جاهت به خرد باید و اجلال به دانش تا هیچ نبایدت نه صندوق و نه حمال . ناصرخسرو. گوهر خود را بدزد از بن صندوق او یوسف خود را برآر از گو زندان او. خاقانی . ز عشوه گرچه بر عیوق رفتند زتخت امروز بر صندوق رفتند. نظامی . || تابوت . (منتهی الارب ) : نهفتند صندوق او را به خاک ندارد جهان از چنین کار باک به هامون نهادند صندوق اوی زمین شد سراسر پر از گفتگوی . فردوسی . || مکعبی چوبین و یا خاتم که بر روی قبر امام یا امامزاده و بعضی بزرگان نهند و گرداگرد آن آیات و یا اشعار نویسد : یکی را از بزرگان ائمه پسری وفات یافت ، پرسیدند که بر صندوق گورش چه نویسیم ... (گلستان ). || در ادارات و بانکها اطاقی که در آن پول دریافت و یا پرداخت میشود. || یک لنگه از بار انگور و مانند آن که از چوب سازند و بر دو سوی ستور استوار کنند. مخفف آن صندق است . رجوع به صندق شود. جعبه، محفظه fund, chest, box, trunk, coffer, bin, case, hutch, Cash register, Cash desk, cash desk صندوق، رأسمال، موارد مالية، صندوق منظمة، إعتماد مالي، جمع، رصد مبلغا، دخر، تمويل vezne caisse kasse recepción de efectivo cassa سرمایه، وجوه، تنخواه، پشتوانه، ذخیره وجوه احتیاطی، قفسه سینه، سینه، خزانه، تابوت، بوکس، قوطی، لژ، تنه، صندوق عقب، بدنه، شاه سیم، خرطوم فیل، خزانه وجوه، لاوک، صندوقچه، انبارک، گردران، جازغالی، مورد، پرونده، حالت، قضیه، قفس، کلبه، خانه کوچک