جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: صنوبر. [ ص َ ن َ ب َ ] (ع اِ) مؤلف غیاث نویسد: صنوبردرخت چلغوزه که بهندی چرط گویند. چلغوز. (مهذب الاسماء). صنوبر از تیره ٔ ناژویان (مخروطیان ) دارای برگهای ضخیم و کوتاه و مخروطهای باریک و دراز. (گیاه شناسی گل گلاب ص 303). جوالیقی نویسد: بگمان من صنوبر معرب است . (المعرب ص 213). درختی است یا بار آن درخت . (منتهی الارب ). بپارسی ناژ گویند و بهندی سرل ... چون بکوبند و با سرکه با هم بیامیزند و مضمضه کنند درد دندان را دفع کند، و پوست درخت صنوبر عضوی را که به آب گرم سوخته شود و ریش گردد سودمند باشد و دانه ٔ صنوبر سرفه ای را که تری بود منفعت کند و طبع را نرم کند در دفع رطوبتی که در قصبات شش باشد و سینه را یاری دهد و باقوت کند و بول را از مثانه براند و گرم است در دو درجه ٔ اول در خشکی و تری معتدل است . (ترجمه ٔ صیدنه ٔ ابوریحان ). رجوع به مفردات ابن بیطار و ترجمه ٔ ضریر انطاکی شود : بر جویهای خشک به امید عدل او اکنون همی صنوبر کارند و نارون . فرخی . جویش پر از صنوبر و کوهش پر از سمن راغش پر از بنفشه و باغش پر از بهار. منوچهری . شهری که درو نیست جز از فضل منازل باغی که درو نیست جز ازعقل صنوبر. ناصرخسرو. بقای شاه جهان باد تا دهد سایه زمین بشکل صنوبر فلک بگون سداب . خاقانی . ببالا صنوبر بدیدار حور چو خورشیدش از چهره میتافت نور. سعدی . || استعاره ای است معشوق را از جهت تشبیه قد او بصنوبر. قد محبوب : چنان چون خو که درپیچد بگلبن بپیچم من بر آن سیمین صنوبر. بوالمثل . ندانستم من ای سیمین صنوبر که گردد روز چونین زود زایل . منوچهری . پیش بالایت ببالایت فروریزم گهر زآنکه صد نوبر مرا زآن یک صنوبر ساختند. خاقانی . - حب الصنوبر . رجوع بدین کلمه شود. كاج، ناژ spruce, pine, poplar تأنق، تهندم، صنوبرية، شجرة الراتينج، أنيق، مهندم، نظيف، نقي، شجرة التنوب ladin Épicéa fichte abeto abete rosso پاکیزه، اراسته، قشنگ
ترکیب:
(اسم) [عربی: صَنَوبر، معرب، مٲخوذ از یونانی]
مختصات:
(صَ نُ بَ) [ معر. ] (اِ.)
الگوی تکیه:
WWS
نقش دستوری:
اسم
آواشناسی:
senowbar
منبع:
لغتنامه دهخدا
معادل ابجد:
348
شمارگان هجا:
3
دیگر زبان ها
انگلیسی
spruce|pine , poplar
ترکی
ladin
فرانسوی
Épicéa
آلمانی
fichte
اسپانیایی
abeto
ایتالیایی
abete rosso
عربی
تأنق|تهندم , صنوبرية , شجرة الراتينج , أنيق , مهندم , نظيف , نقي , شجرة التنوب
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "صنوبر" به معنی نوعی درخت است که معمولاً در مناطق کوهستانی و جنگلی یافت میشود. در قواعد فارسی و نگارشی این کلمه، چند نکته قابل توجه است:
نوشتار درست: کلمه "صنوبر" باید به صورت کامل و درست نوشته شود. این کلمه هیچگونه اعرابگذاری خاصی ندارد و بدون اعراب نوشته میشود.
توجه به جنس کلمه: "صنوبر" اسم ماده است و به همین دلیل برای آن از صفتهای مؤنث استفاده میشود، مانند "زیبا" یا "بلند".
قافیه و توالی: در اشعار یا متون ادبی، ممکن است بخواهید از کلمه "صنوبر" در قافیه استفاده کنید. در این صورت به ساختار کلمات اطراف آن توجه کنید تا تناسبی ایجاد شود.
استفاده در جملات: وقتی از "صنوبر" در جملات استفاده میکنید، میتوانید به آن ویژگیها یا حالتهای دیگر نسبت دهید. مثلاً: "درختان صنوبر در کنار رودخانه ایستادهاند."
عدم استفاده از شکلهای غیررسمی: از "صنوبر" باید به حالت رسمی و درست آن استفاده شود و از شکلهای عامیانه یا اشتباه پرهیز کنید.
اگر سوال خاصی درباره استفاده یا نگارش این کلمه دارید، خوشحال میشوم بیشتر کمک کنم!
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در باغ پدربزرگ، درختان صنوبر قد کشیدهاند و سایهسار زیبایی را ایجاد کردهاند.
صدای نسیم در میان برگهای صنوبر، حس آرامش عجیبی به من میدهد.
در فصل پاییز، برگهای زرد و نارنجی درختان صنوبر منظرهای دلپذیر و رنگارنگ به وجود میآورند.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر