جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: صیت . (ع اِ) آوازه . (مهذب الاسماء). آوازه و ذکر خیر. (غیاث اللغات ). ذکر خیر. شهرت نیکو. ذکر. ذکره : به پیش صیت احسانت گه پیمودن عالم صبا را پای در سنگ آمده ست از تنگ میدانی . ابوعلی حسین مروزی . آدمی چون بداشت دست از صیت هرچه خواهی بکن که فاصنع شیت . سنائی . که صیت عدل و رأفت او بر روی روزگار باقی است . (کلیله و دمنه ). صیت او چون خضر و بختش چون مسیح این زمین گرد آن فلک پیمای باد. خاقانی . صیت سخا ومروت و احسان و فتوت او در افواه افتاد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). بگذرد این صیت از بصره و تبوک چونکه الناس علی دین ملوک . مولوی . صیت سخنش که در بسیط زمین رفته . (گلستان ). بگفت ارچه صیت نکوئی رود نه با هر کسی هرچه گوئی رود. سعدی . ببر ز خلق و ز عنقا قیاس کار بگیر که صیت گوشه نشینان ز قاف تا قاف است . حافظ. || خایسک آهنگران . || (ص ) زداینده ٔ شمشیر و مانند آن . || زرگر. (منتهی الارب ). آوازه، اشتهار، شهرت، معروفيت، ناموس renown,popularity شهرة، صيت، سمعة İtibar réputation ruf reputación reputazione
کلمه "صیت" در زبان فارسی به معنای شهرت، نام و آوازه است. استفاده از این کلمه در نوشتار فارسی، همانند دیگر کلمات، قواعد خاصی دارد که به برخی از آنها اشاره میشود:
نقطهگذاری: در جملاتی که کلمه "صیت" به کار میرود، نکات نگارشی و نقطهگذاری باید رعایت شود. به عنوان مثال، اگر "صیت" در آخر جمله باشد، جمله باید با نقطه پایان یابد.
نحوهٔ جملاتی که در آنها "صیت" به کار رفته: معمولاً این کلمه در جملات توصیفی و به عنوان مکمل فعل مورد استفاده قرار میگیرد. به عنوان مثال: "او به دلیل صیت نیک خود معروف است."
صرف و نحو: "صیت" یک اسم است و به همین دلیل میتواند مفرد یا جمع قرار گیرد. در مثال زیر "صیتها" به معنای شهرتهای مختلف به کار رفته است: "صیتهای زیادی برای او وجود دارد."
تلفظ و سلاست: در متون ادبی و رسمی، تسلط بر تلفظ صحیح این واژه و همچنان استفاده مناسب از آن در جملات برای سلاست متن اهمیت دارد.
به طور کلی، در نوشتار فارسی باید به ساختار و قواعد نگارشی دقت کرد تا معانی بهدرستی منتقل شوند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
صیت این دانشمند در زمینهٔ علوم پزشکی در سطح جهان شناخته شده است.
او با تلاش و کوشش فراوان، صیت نیکویی در جامعه به دست آورد.
صیت موفقیتهای این ورزشکار جوان در رقابتهای بینالمللی باعث شده تا بسیاری از جوانان به او الگو بگیرند.