جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: ضلال . [ض َ ] (ع مص ) گمراه شدن . (تاج المصادر) (دهار) (زوزنی ). گمراه گشتن . بیراه شدن . (زوزنی ). || ضایع ماندن . (منتخب اللغات ). ضایع شدن . (دهار) (تاج المصادر) (منتهی الارب ). || هلاک شدن . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ) (تاج المصادر). مردن . || خاک و استخوان شدن . || گم گردیدن . || مغلوب شدن . گویند: ضل الماء فی اللبن ؛ ای غلب بحیث لایظهر اثره فی اللبن ، و منه قوله تعالی حکایة عن اخوة یوسف : ان ابانا لفی ضلال مبین (قرآن 8/12)؛ ای هو مغلوب فی محبتهما ای یوسف و اخیه . و عن موسی (ع ): قال فعلتها اذاً و انا من الضالین (قرآن 20/26)؛ ای المغلوبین فی عصبیة الدین . || پنهان گشتن و گم شدن از کسی . (از منتهی الارب ). || گم کردن . (تاج المصادر). || (اِمص ) عدول از راه حق سهواً یا عمداً. نقیض رشاد.ضد هدی . گمراهی . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). گمرهی . بیراهی . (مهذب الاسماء). بیرهی . ضلالت . (منتهی الارب ). غی ّ. غوایت . تباهی . هلاک . ضیاع . ضلّة : در بحر ضلال کشتیی نیست جز حب ّ علی بقول مطلق . ناصرخسرو. حجت دینیم سوی اهل خراسان خار و خس چشم کور اهل ضلالیم . ناصرخسرو. اندر آن منصب سعی ضلال و جهد محال پیش گرفت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 202). در هواداری و حفظ خاندان کریم اتابکی تعصب نمود و حق گزاری کرد و با هیچ متغلب درنساخت و بر چند فرزه که در تدبیر دیوان او بود قناعت کرد و بدانست که همه بسته ٔ ضلال و خسته ٔنکال خواهند شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 11). صورتی از صورت دیگر کمال گر بجوید باشد آن عین ضلال . مولوی . قولهم : هو ضلال بن التلال ؛ یعنی او و پدرش شناخته نمی شوند. (منتهی الارب ). || ذهب فی الضلال و التلال ؛ از اتباع است . (مهذب الاسماء). - ضلال بن السبهلل ؛چیز باطل ، و این نعت نامی است هر موضوع باطلی را. (منتهی الارب ). صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: ضَلال در مقابل هدی استعمال شود، چنانکه غی ّرا در مقابل رشد استعمال کنند. عرب گوید: ضل بعیری و نگوید غوی ، و ضلال آن باشد که رونده ٔ راه اصلاً بمقصد خویش راهی نیابد. اما غوایت آن است که بسوی مقصد راه راست نباشد. و گفته اند که ضلال آن است که خطای شی ٔدر جای خود باشد و راه صواب بسوی او نیابند، و نسیان آن است که شی ٔ چنان از ضمیر آدمی بگریزد که دیگر در خاطر خطور نکند. دیگری گفته ضلال انحراف از راه است است و ضد آن هدایت باشد. دیگری گوید فقدان آنچه رساننده بمقصود است آن را ضلال گویند. دیگری گفته : سلوک راهی که آدمی را بمطلوب نرساند ضلالت است و وصول بمقصود از راه راست را هدایت نامند زیرا راه راست پیوسته یکی باشد، اما گمراهی راههائیست مختلف زیرا خلاف مستقیم متعدد است . کذا فی کلیات ابی البقاء - انتهی . انحراف، گمراهي هدي zalat زالات delal delal delal delal delal
کلمه "ضلال" در زبان فارسی به معنای گمراهی، انحراف از راه درست یا نادرست است. در نگارش و استفاده از این واژه، چند نکته وجود دارد:
هجای نوشتن: کلمه "ضلال" به صورت صحیح به همین شکل نوشته میشود. توجه داشته باشید که این کلمه در لغتنامههای فارسی و متون دینی به کار رفته است.
نحوه استفاده: این کلمه معمولاً در متون ادبی، دینی و فلسفی بکار میرود. به عنوان مثال: "او در مسیر حقیقت گام برمیداشت و از ضلال دوری میجست."
صرف و نحو: کلمه "ضلال" یک اسم است و میتواند به اشکال مختلف به کار رود. برای مثال: "ضلالت" (به معنی گمراهی) و دیگر مشتقات.
نکات نگارشی: در نگارش متون، از نثر ساده و روان استفاده کنید. برای مثال، میتوان با استفاده از جملات کوتاه و واضح، به تأکید بر مضامین مرتبط با گمراهی یا دوری از ضلال پرداخت.
توجه به سیاق: در نوشتار، توجه داشته باشید که کلمه "ضلال" در سیاقهای مختلف ممکن است معانی مختلفی بگیرد. بنابراین، معنای آن را متناسب با متن و زمینهای که استفاده میشود، مشخص کنید.
با رعایت این نکات، میتوانید به طور مؤثر از کلمه "ضلال" در نگارش خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
او به دلیل ضلالی که در زندگیاش وجود داشت، نتوانست به هدفهایش دست یابد.
معلم همیشه تأکید میکند که از ضلال و گمراهی در انتخابهایمان پرهیز کنیم.
کتابهای دینی به ما کمک میکنند تا از ضلال و انحرافات فکری دور شویم و مسیر درست را پیدا کنیم.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر