طافح
licenseمعنی کلمه طافح
معنی واژه طافح
tāfeh
tafah
|
طافح
مترادف:
1- بيخود، شراب خواره، مدهوش، مست، سياه مست، كچول
2- شراب باره، دائم الخمر
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(صفت) [عربی] [قدیمی]
مختصات:
(فِ) [ ع . ] (ص .)
آواشناسی:
منبع:
لغتنامه دهخدا
معادل ابجد:
98
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
tafah
عربی
تافاه
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "طافح" به معنی "فرو رفتن" یا "غرق شدن" است و در زبان فارسی میتواند به صورتهای مختلفی استفاده شود. در اینجا به چند نکته در مورد استفاده و نگارش آن اشاره میکنم:
-
جایگاه در جمله: این کلمه میتواند به عنوان فعل در جملات استفاده شود. مثلاً: "او در حوادث زندگی طافح شد."
-
صرف فعل: در زبان فارسی، لازم است که فعلها را بسته به شخص (من، تو، او، ما، شما، آنها) صرف کنیم. به عنوان مثال:
- من طافح میشوم.
- تو طافح میشوی.
- او طافح میشود.
-
استفاده از قید: میتوان با افزودن قیدهایی مانند "بسیار" یا "به سرعت" شدت و نوع طافح را مشخص کرد. مثلاً: "او به سرعت طافح شد."
- رعایت نگارش صحیح: اطمینان حاصل کنید که کلمه به درستی نوشته شود و از نقطهگذاری مناسب استفاده کنید.
این نکات میتوانند به شما در استفاده صحیح و نگارشی از کلمه "طافح" کمک کنند. اگر سوال خاصی در مورد این کلمه دارید، خوشحال میشوم که بیشتر راهنمایی کنم!
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- طافح روز به روز در دروس خود پیشرفت میکند و موفقیتهای زیادی بهدست میآورد.
- باران طافح باعث رشد و سرسبزی گیاهان در باغچه شد.
- او با طافح و تلاش خود توانست در کنکور رتبهی خوبی کسب کند.