جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

tāle'
fortune  |

طالع

معنی: طالع. [ ل ِ ] (ع ص ) برآینده . (دهار) (غیاث اللغات ). صعودکننده . طلوع کننده . بازغ . شارق ، مقابل غارب :
که من بحسن تو ماهی ندیده ام طالع
که من بقد تو سروی ندیده ام مایل .
سعدی .
|| (اِ) دراصطلاح احکامیان جزوی از منطقةالبروج که بر افق شرقی است ، حین ولادت مولود یا سؤال سائل . برجی که هنگام ولادت یا وقت سؤال چیزی از افق شرقی نمودار باشد، و اثر هر طالع از بروج دوازده گانه در نحوست و سعادت علیحده است . (غیاث اللغات ). || بخت . اقبال . شانس . پیشانی . اختر : این زمستان طالع خوب نیست ، که حکیمان این حکم کرده اند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 676). خواجه احمد حسن برخاست و به جامه خانه رفت و تا نزدیک چاشتگاه همی ماند که طالعی نهاده بود. جاسوس فلک خلعت پوشیدن را. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 150).
ز طالع زبون گشته این اخترم
ز سرگشته گردون روان برترم .
فردوسی .
وگر طالع تیر فرخنده شیر
خداوند خورشید سعد دلیر
چو کرد اختر فرخ ایرج نگاه
کشف دید طالع خداوند ماه .
فردوسی .
وزان پس چنان بُد که شاه اردوان
ز اخترشناسان روشن روان
بیاورد چندی بدرگاه خویش
همی بازجست اختر و راه خویش
سه روز اندر آن کار شد روزگار
نگه کرده شد طالع شهریار
چو گنجور بشنید آوازشان
سخن گفتن از طالع رازشان .
فردوسی .
چنین رادی چنین آزاده مردی
ندانم بر چه طالع زاده مادر.
فرخی .
بار خدای جهان خلیفه ٔ مسعود
نیکش مولود و نیک طالع مولود.
منوچهری .
آن از پی آن نیست که تا نیست شود خلق
و آن هست عرض طالع عالم سرطان را.
ناصرخسرو.
نیست کس را گنه چو بخت مرا
طالعی آفریده حرمانیست .
مسعودسعد.
امید بطالع است کز عمر
هیلاج بقا چنان ببینم .
خاقانی .
کنون نگر که از این طالع نبهره فریب
برسم طالع خود واپس است رفتارم .
خاقانی .
دی نقش زیاد طالع من
در زایچه ٔ فنات جویم .
خاقانی .
سیف الحق افضل بن محمد که طالعش
دارد خلافة الحق در موضع سهام .
خاقانی .
دیدم بطالع خود عشق آمد اختیارم
این روز نامرادی بر اختیار من چه .
خاقانی .
گر چه از توسنی چو طالع ماست
ما کمند وفا دراندازیم .
خاقانی .
خسته ام نیک از بد ایام خویش
طیره ام بر طالع بدرام خویش .
خاقانی .
مرا یاران سپاس ایزد کنند امروز کز طالع
بنام ایزد دل یارم چنان آمد که من خواهم .
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 819).
طالعش را شهسواری دان که بار هودجش
کوهه ٔ عرش معلا برنتابد بیش از این .
خاقانی .
هست صدعیب طالعم را لیک
یک هنر دیده ام ز طالع خویش
من که خاقانیم نموداری
مختصر دیده ام ز طالع خویش
گر چه هر کوکبی سعادت بخش
برگذر دیده ام ز طالع خویش .
خاقانی .
عقرب از طالع تبریز دریست
نه ز عقرب ضرری خواهم داشت .
خاقانی .
هر که در طالعش قران افتاد
سایه ٔ او از او کنار کند.
خاقانی .
طالعم از برت برون انداخت
گر بنالم برون تر اندازد.
خاقانی .
موئی شدم که موی شکافم به تیر نطق
کآسیب طالعم هدف اضطرار کرد.
خاقانی .
قلم بخت من شکسته سر است
موی در سر به طالع هنر است .
خاقانی .
نسخه ٔ طالع و احکام بقاکاصل نداست
هم به کذاب سطرلاب نگر بازدهید.
خاقانی .
فلک در طالعم شیری نموده ست
ولیکن شیر پشمینم چه سود است ؟
نظامی .
طالع جوزا که کمر بسته بود
از ورم رگ زدنت رسته بود.
نظامی .
بختور از طالع جوزا برآی
جوزشکن آنگه و بخت آزمای .
نظامی .
ولدالزناست حاسد منم آنکه طالع من
ولدالزناکش آمد چو ستاره ٔ یمانی .
نظامی .
نماند جاودان طالع به یک خوی
نباشد آب دایم در یکی جوی .
نظامی .
حساب طالع از اقبال کردش
بعون طالع استقبال کردش .
نظامی .
در سخا و سخن چه می پیچم
کار بر طالع است و من هیچم .
نظامی .
طالع کارت بزبونی در است
دل به کمی غم بفزونی در است .
نظامی .
چو طالع موکب دولت روان کرد
سعادت روی در روی جهان کرد.
نظامی .
بدان طالع که پشتش را قوی کرد
پناهش بارگاه خسروی کرد.
نظامی .
در طالع من نیست که نزدیک تو باشم
می گویمت از دور دعا گر برسانند.
سعدی .
چو طالع نباشد هنر هیچ نیست .
عبید زاکانی .
طالع اگر مدد کند دامنش آورم به کف
گر بکشم زهی طرب ور بکشد زهی شرف .
حافظ.
نه در غربت دلم شاد است نه روی اندر وطن دارم
الهی بخت برگردد از این طالعکه من دارم .
؟
- بیطالع ؛ بی اقبال . آنکه بخت ناسازگار دارد :
ندید دشمن بیطالعم هر آنچه بخواست
که دوست بر سر لطف آمده ست و دلداری .
سعدی .
|| یکی از اوتاداربعه ٔ منجمین . (مفاتیح خوارزمی ). || (اصطلاح نجوم ) برجی که از مشرق طالع شود، مقابل غارب : طالع آن بود که اندر وقت به افق مشرق آمده باشد از منطقة البروج . برج را برج طالع خوانند و درجه را درجه ٔ طالع (التفهیم ). || ماه نو. || صبح کاذب . || تیری که پس نشانه افتد. (منتهی الارب ).
... ادامه
501 | 0
مترادف: صفت، اختر، اقبال، بخت، دولت، شانس، فال، هور، نصيب، قسمت، سرنوشت ، برآينده،
متضاد: ادبار افول كننده، آفل، طلوع كننده، شارق
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی]
مختصات: (لِ) [ ع . ]
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: tAle'
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 110
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
fortune | luck , luckiness , happiness , lucky star , rising , appearing , astrology
ترکی
burçlar
فرانسوی
horoscope
آلمانی
horoskop
اسپانیایی
horóscopo
ایتالیایی
oroscopo
عربی
ثروة | حظ , بخت , نصيب , المصاير
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "طالع" در زبان فارسی به معنی سرنوشت یا مقدر شده است و در متون ادبی و فلسفی نیز کاربرد دارد. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی مرتبط با آن، نکات زیر را در نظر داشته باشید:

  1. نقطه‌گذاری: در جملاتی که از "طالع" استفاده می‌شود، باید به درستی از نقطه‌گذاری استفاده کنید. برای مثال:

    • "طالع من خوب است."
    • "آیا می‌دانی طالع تو چه می‌گوید؟"
  2. ترکیب‌های زبانی: "طالع" ممکن است در ترکیب با کلمات دیگر استفاده شود. مثل:

    • "طالع بینی"
    • "طالع آثار" در این حالت، ترکیبات باید به طور صحیح نوشته و مفهوم آنها روشن باشد.
  3. خودنوشتاری: حتماً دقت کنید که اشتباهاً به جای "طالع" از کلمات مشابه مانند "طالع" یا "طالعت" استفاده نشود.

  4. استفاده در جملات: در نوشته‌های رسمی و ادبی می‌توانید "طالع" را در متون به این شکل به کار ببرید:

    • "هر کسی طالع خاصی دارد."
    • "او به طالع خود ایمان دارد."
  5. گرامر صحیح: در زمان استفاده از "طالع"، به صرف فعل‌ها و ساختار جملات توجه داشته باشید تا معنا به درستی منتقل شود.

با رعایت این نکات، می‌توانید به شکل صحیح و موثری از کلمه "طالع" در نوشته‌های خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. طالع هر فرد بر اساس تاریخ تولدش می‌تواند ویژگی‌های شخصیتی او را تحت تأثیر قرار دهد.
  2. در بسیاری از فرهنگ‌ها، طالع بینی به عنوان یک روش برای پیشگویی آینده و تصمیم‌گیری در زندگی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
  3. طالع سال جدید نشان‌دهنده تغییرات مثبت و فرصت‌های تازه برای بسیاری از مردم است.

واژگان مرتبط: ثروت، دارایی، مال، خوش بختی، توفیق، شادی، سعادت، خرسندی، سعد کوفی، بالا رونده، متصاعد

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری