جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: طراد. [ طُرْ را ] (اِخ ) ابن علی بن عبدالعزیز، ابوفراس السلمی الدمشقی ، المعروف بالبدیع. وی نحوی و نویسنده ای ادیب و در نظم و نثر سرآمد بود. از اشعار اوست : قیل لی لم جلست فی آخر القو م ِ و انت البدیعرب القوافی قلت آثرته لان المنادیَ - ل یری طرزها علی الاطراف و نیز او راست : یا صاح آنسنی دهری و اوحشنی منهم و اضحکنی دهری و ابکانی قد قلت ارض ٌ بارض بعد فرقتهم فلاتقل لی جیران بجیران و همو راست : یا نسیماً هب مسکاً عبقا هذه انفاس ریا جلقا کف عنی و الهوی مازادنی برد انفاسک الاحرقا لیت شعری نقضوااحبابنا یا حبیب النفس ذاک الموثقا یا ریاح الشوق سوقی نحوهم عارضاً من سُحب دمعی غدقا و انثری عقد دموعی طالما کان منظوماً بایام اللقا و هم از گفته های وی است : هکذا فی حُبکم استوجب کبداً حرّاً و قلباً یجب و جزا من سهرت اجفانه حجة تمضی و اخری تعقب زفرات ٌ فی الحشا محرقة و جفون دمعها ینسکب قاتل اﷲ عذولی ما دَری ان فی الاعین اسداً تثب لااری لی عن حبیبی سلوة فدعونی و غرامی و اذهبوا. و نیز گوید: ان کنت عنی فی العیان مغیباً فما انت عن سمعی و قلبی بغائب اذا اشتاقت العینان منک لنظرة تمثلت لی فی القلب من کل ّ جانب . وفات او بسال 524 هَ . ق . بوده است . (معجم الادباء ج 4 ص 275). صاحب فوات الوفیات گوید: وی در هنگام مرگ در مصر متولی بود، و در نظم و نثر آیتی بود ووقتی قطعه ای را که بدین بیت آغاز میشود: یا نسیماً هب ّ مسکاً عبقاً الخ ، سرود قطعه شهرتی یافت و دستاویز خنیاگران گردید و در مجالس بدان اشعار تغنی میکردند. یکی از افاضل گوید: روزی در یکی از کویهای قاهره میگذشتم ، دیدم شتر بسیاری که بار آنها سیب فتحی محصول شام است در آن کوی نمودار شد و بوی خوش آن سیبها فضای آن محل را معطر ساخت ، من دیرگاهی متحیرانه متوجه ٔ شتران شدم ، در آن حال زنی از برابرم گذر میکرد و ملتفت شد که بوی سیبها مرا به دهشت انداخته و بحال حیرت به اَحمال شتران مینگرم ، آن زن اشارتی بسوی من کرد و این مصراع از قطعه ٔ طراد معروف به بدیع را سخت بهنگام فروخواند مصراع : هذه انفاس ریاجلقا. این قطعه را درباره ٔ ابونصربن قاضی الصعید گوید: حاکمکم بهیمة لیس یساوی العلفا و لیس فیه مضغة طیبه الا القفا قاضی در ازاء بدگوئی وی را بزندان فرستاد طراد نوبت دیگر این قطعه در هجا قاضی سرود: اصبحت بین مصائب من کید ذات حرسمین انا یوسف امرت بسجَ َنی زوجةالقاضی المکین . (فوات الوفیات ج 1 ص 196). 1- نيزه كوتاه
2- حمله، هجوم، يورش، تك تاراد
کلمه "طراد" به معنی همراستایی یا هماهنگی در زبان فارسی به کار میرود، اما به طور خاص ممکن است در زمینههای مختلفی مورد استفاده قرار بگیرد، برای مثال در علم فیزیک و مهندسی. قواعد نگارشی مرتبط با این کلمه به شرح زیر است:
نحوه نگارش: کلمه "طراد" باید با حروف فارسی نوشته شود و توجه به املای صحیح آن الزامی است.
استفاده از واژه: در متون علمی یا ادبی، بهتر است از کلمات هممعنی یا توضیحات بیشتری برای جلوگیری از ابهام استفاده شود. مثلاً میتوان به جای "طراد" از "هماهنگی" یا "همراستایی" استفاده کرد، اگر بافت متن مقتضی باشد.
جملهسازی: زمان استفاده از این کلمه در جملات باید به نحوی باشد که زمینه و مفهوم آن واضح باشد. مثلاً: "طراد نیروها در این سیستم به درستی اعمال شده است."
نقطهگذاری: اگر "طراد" در ابتدای جمله قرار گیرد، باید با حرف بزرگ شروع شود. همچنین، در پایان جمله اگر نیاز به نقطه یا علامت دیگر باشد، باید رعایت شود.
فاصلهگذاری: بین "طراد" و واژههای دیگر باید فاصلههای استاندارد رعایت شود، البته بدون افزودن فاصله اضافی.
در مجموع، استفاده از کلمه "طراد" نیازمند دقت در زمینهی کاربرد و همچنین صحت نگارشی است.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در دریا، طرادهای بزرگ به سرعت در حال حرکت بودند و صیدهای فراوانی را به ساحل میآوردند.
مهارتهای دریانوردی طراد در برابر طوفانهای ناگهانی، باعث شد تا کشتی به سلامت به مقصد برسد.
طرادها معمولاً برای انتقال کالا و مسافر به جزایر دورافتاده استفاده میشوند.