جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: طرخان .[ طَ ] (معرب ، اِ) ترخان . اسم است مر رئیس شریف را.(منتهی الارب ). شریف . (مفاتیح العلوم خوارزمی ). رئیس شریف در قوم خویش . و آن لغت خراسانی است . (تاج العروس از ملا علی قاری ). سرکرده و مرد بزرگوار و این لفظخراسانی است و جمع آن طراخنه . (شرح قاموس قزوینی ). || آنکه پادشاهان قلم تکلیف از وی بردارندو بر گناه او را مؤاخذه نکنند. لغت خراسانی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (برهان ). ظاهراً اصل کلمه ترکی است و طرخان معرب ترخان است . رجوع به برهان قاطع چ معین ذیل «ترخان » شود. || سالار پنجهزار مرد. (تاج العروس ). مرتبه ای از مراتب سپاهیان روم بعداز مرتبه ٔ بطریق ، و طرخان رئیس پنجهزار تن است . (مفاتیح العلوم خوارزمی ). || پادشاه ترکستان .(لغت فرس ). پادشاه ترکان بود. (اوبهی ) : کنون باشد که برخوانم به پیش شعرتو اندر هرآنچه تو به خاقانان و طرخانان و خان کردی . مجلدی گرگانی (از لغت فرس ). || نام عام امرای سمرقند. || قومی از ترکان را نیز طرخان گویند. (برهان ) (آنندراج ) : در قلعه ٔباب الابواب آن روز هزار مرد بودند از طرخانان که خاقان ایشان را آنجا گذاشته بود، مسلمه ایشان را نیازردو به حصین شد. (ترجمه ٔ طبری بلعمی ). خاقان چون روی مسلمه بدید روی به طرخانان و مبارزان کرد و گفت : اگرما امروز بر ایشان دست نیابیم هرگز نیابیم ، پس طرخانی بیرون آمد با خیلی بزرگ و روی به مسلمانان نهاد. (ترجمه ٔ طبری بلعمی ). سعید از بردع به بیلقان شد و آنجا فرودآمد، مردی از روستا بیامد و گفت : اصلح اﷲ الامیر، من مردی ام محنت رسیده ، سخن من بشنوید، آنکه بارجیک بن خاقان جراح را بکشت ، طرخانی ازآن ِ خود بدین روستاها فرستاد، و او یاران خویش را اندر این دیه ها بپراکند و دختران مرا بگرفت و ببرد. (ترجمه ٔ بلعمی ). و رجوع به نزهةالقلوب چ لیدن ص 243 شود. - طرخان خاقان ؛ لقب پادشاهان ناحیت خزران بوده است . (حدود العالم ). لقب پادشاه خزران بوده که مستقرش آتل نام داشته . || نوعی از سبزی خوردنی هم هست . (برهان ) (آنندراج ). و آن را طرخون هم گویند. رجوع به طرخون شود. tarkhan تاركان tarhan tarkhan tarchan tarcán tarkhan
کلمه "طرخان" در زبان فارسی ممکن است به عنوان یک اسم خاص یا یکی از اصطلاحات محلی یا تاریخی مورد استفاده قرار گیرد. برای استفاده درست از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی، موارد زیر قابل توجه است:
آوردن کلمه در متون: اگر "طرخان" به عنوان اسم خاص (مانند نام یک شخص، مکان یا عنوان) استفاده میشود، حتماً باید با حروف بزرگ نوشته شود.
نقش کلمه در جمله: بسته به نقش "طرخان" در جمله (فعل، فاعل، مفعول و غیره) شکل نحوی و درستی جمله اهمیت دارد.
قواعد املایی: اطمینان حاصل کنید که املای کلمه کاملاً درست است و قواعد املایی زبان فارسی رعایت شود.
نقطهگذاری: وجود یا عدم وجود نقطهها، ویرگولها و دیگر نشانههای نگارشی در جمله نیز مهم است و در جذابیت و وضوح نوشتار تأثیر دارد.
جدا کردن کلمات: اگر "طرخان" قسمتی از یک ترکیب باشد یا به یک کلمه مرسوم در گویش محلی اشاره کند، باید به لحاظ معنایی دقت شود که ترکیب به درستی و بهطور صحیح نوشته و فهمیده شود.
اگر سوال خاصی درباره استفاده از این کلمه یا نکته خاصی مدنظر دارید، خوشحال میشوم که بیشتر راهنمایی کنم!
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
طرخان یکی از شخصیتهای معروف تاریخ ایران است که در دوره ساسانیان زندگی میکرد.
مراسم جشنواره طرخان هر ساله در این شهر با حضور هنرمندان و مردم برگزار میشود.
در داستانهای قدیمی، طرخان به عنوان قهرمانی شجاع و دلیر شناخته میشود که همواره در برابر دشمنان ایستادگی میکند.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر