جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: طهماسب . [ طَ ] (اِخ ) تهماسپ . نام یکی از پادشاهان ایران بوده است . گویند هفت سال خراج تمام ایران رابخشید و پنجاه سال پادشاهی کرد. (برهان قاطع). طهماسب پدر «زو» است و «زو» پس از نوذر پنج سال پادشاهی کرده است . رجوع به شاهنامه ٔ فردوسی شود : ز تخم فریدون بجستند چند یکی شاه زیبای تخت بلند ندیدند جز پور طهماسب زو که زور کیان داشت و فرهنگ گو. فردوسی . بلعمی در ترجمه ٔ تاریخ طبری آورده است که منوچهر را پسری بود نام وی طهماسب و منوچهر بر وی خشم گرفت ازبهر گناهی را و خواست که مردی را بکشد، پس مهتران گردآمدند و او را از پدرش بخواستند، پدر وی را بدیشان بخشید و باز بفرمود تا آن طهماسب را از شهر بیرون کردند و به ترکستان افکندند و آن دختر را که به زنی بدو داده بود تا به کوشک اندر بازداشتندش و نام آن دخترک مادرک بود، پس طهماسب حیله کرد و او را که زن او بود بدزدید و با خویشتن ببرد، پس این طهماسب را از آن دختر پسری آمد نام او «زو» کرد. پس چون منوچهر آمدن «زو» بشنید از طهماسب خشنود شد و مر او را بازخواند، پس طهماسب بمرد و منوچهر هم بمرد و آن پسر بماند و سخت خرد بود و ملک را نشایست ، پس افراسیاب ملک ترک بیامد و پادشاهی منوچهر بگرفت و بر مردمان عجم ستم کرد و شهرها ویران کرد. و چون پنج سال برآمد قحطشان افتاد و عجم اندر آن قحط و ستم ترکان دوازده سال بماندند، پس این «زو» بزرگ شد و خروش آمد و سپاه بر خویشتن عرضه کرد سپاه پدر و آن ِ جدش منوچهر بدو گرد آمدند و با افراسیاب حرب کرد و افراسیاب را از زمین عجم بیرون کرد تا بهزیمت ترکستان بازشد و آن روز روز آبان بود و عجم این روز را روز عید دارند. (ترجمه ٔ طبری بلعمی خطی ورق 108). صاحب مجمل التواریخ و القصص آرد: و فرزندش [ منوچهر ] طهماسب بود که پدر بوده است «زاب » را و پارسیان او را «زو» خوانند و «زه » نیز گفته اند و بعضی گویند پسر نوذر بود و حقیقت آن است که پسر طهماسب ابن منوچهر بود. (مجمل التواریخ و القصص صص 27-28). ابن البلخی نام پدر طهماسب را «کنجهوبرز» ثبت کرده است . (فارسنامه چ تهران ص 13). و رجوع به فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 14 و تاریخ سیستان ص 7 شود. tahmasb tahmasb tahmasb tahmasb tahmasb tahmasb tahmasb
کلمه "طهماسب" یک اسم خاص است که به عنوان نام شخص و همچنین نام برخی از پادشاهان تاریخ ایران مورد استفاده قرار میگیرد. در نوشتن و استفاده از این کلمه، چند نکته قاعدهای و نگارشی وجود دارد:
حروف بزرگ: در زبان فارسی، نامهای خاص معمولاً با حرف بزرگ آغاز میشوند. بنابراین، "طهماسب" با حرف بزرگ نوشته میشود.
تلفظ صحیح: این کلمه به صورت "طَهماسب" تلفظ میشود. حروف "ط" و "م" و "س" در تلفظ باید به درستی ادا شوند.
نکات املایی: مطمئن شوید که حروف این کلمه به درستی نوشته شوند. "ط" و "ه" و "م" و "ا" و "س" با ترتیب صحیح باید به کار روند.
نقطهگذاری: در متنهای رسمی، اگر جملهای شامل چند اسم خاص باشد، باید توجه شود که در صورت نیاز، از علامتهای نگارشی مانند ویرگول استفاده شود، اما خود نام "طهماسب" نیازی به نقطهگذاری خاصی ندارد.
تطابق فرهنگی: در نوشتن مقالات یا متون تاریخی، بهتر است که نامهای تاریخی و فرهنگی به درستی و با احترام به کار برده شوند.
بهطور کلی، رعایت موارد فوق به نگارش صحیح و حرفهای کلمه "طهماسب" کمک خواهد کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
طهماسب به عنوان یکی از شاعران بزرگ ایرانی در تاریخ ادبیات ما شناخته میشود.
دیروز طهماسب به جشن تولد دوستی قدیمیاش دعوت شده بود و لحظات شادی را تجربه کرد.
طهماسب همیشه از طبیعت زیبای ایران در نقاشیهایش الهام میگیرد و کمال خلاقیت را نشان میدهد.