جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

tufān
storm  |

طوفان

معنی: طوفان . (ع اِ)انقلاب سخت هوا. || باران سخت . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). باران که همه جا رسد. (مهذب الاسماء). || آب بسیار که همه را بپوشد. (منتهی الارب ). آب که همه چیز را فراگیرد. آب که از زمین برآید و همه را غرق کند. سیل غرق کننده . (منتخب اللغات ). سیل یا آب که از زمین برآید و همه را غرق کند. و منه : فاخذهم الطوفان و قیل الغرق و قیل کثرة الماء و قیل العذاب . (منتهی الارب ). || هر چیز بسیار که احاطه کند تمام جماعت را. (منتهی الارب ). هر چیزی که بسیار و غالب باشد و همه را فروگیرد. (منتخب اللغات ). هر چیز بسیار و غالب باشد و همه را فروگیرد، چون طوفان باد و طوفان آتش و غیر آن . (آنندراج ). شدت باد تند. (غیاث ): طوفان دریا؛ آشوب آن :
علی بر جان جباران عالم
ببارید از سر صمصام طوفان .
ناصرخسرو.
بسا شیران گردن کش بسا پیلان گردون وش
همه کوشنده چون آتش همه جوشنده چون طوفان .
عبدالواسع جبلی .
هر دلی کز قبل شادی او شاد بود
گرْش طوفان غمان بارد غمگین نکند.
سوزنی .
حج ما آدینه و ما غرق طوفان کرم
خود بعهد نوح هم آدینه طوفان دیده اند.
خاقانی .
در تنور آن جای طوفان دیده وَاندر چشم دل
هم تنور غصه هم طوفان احزان دیده اند.
خاقانی .
معصوم کی شوند ز طوفان لفظ من
کز نوح عصمت الا فرزند و زن نیند.
خاقانی .
روز و شب بر خشک کشتی رانده ام
گرچه دایم غرق طوفان می زیم .
عطار.
هرکه با نوح نشیند چه غم از طوفانش .
سعدی .
غرقه در بحر چه اندیشه کند طوفان را.
سعدی .
بود قطره ٔ آب طوفان مور.
امیرخسرو.
ما که دادیم دل و دیده بطوفان بلا
گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر.
حافظ.
طوفان بچشم من نگر از این و آن مپرس
با دیده اعتبار نباشد شنفته را.
قاآنی .
|| مرگ شتاب و سریع. (منتهی الارب ). مردن .(منتخب اللغات ). مرگی سخت . (مهذب الاسماء). قتل زود.(منتهی الارب ). کشتن . (منتخب اللغات ). || سختی و تاریکی شب . (مهذب الاسماء). شب . شب بسیار تاریک . (منتهی الارب ).
طوفان خروش و طوفان خیز و طوفان دیده و طوفان رسیده و طوفان زای و طوفان زده و طوفان طرازو طوفان کده از ترکیبات اوست . (آنندراج ) :
یک لحظه نیست کاین مژه طوفان طراز نیست
وین دل چو شمع طعمه ٔ سوز و گداز نیست .
طالب آملی .
دیده را سامان یک شبنم کلیم اول نبود
این زمانش موج حسن یار طوفان خیز کرد.
کلیم .
زابراهیم ادهم پرس قدر ملک درویشی
که طوفان دیده از آسایش ساحل خبر دارد.
صائب .
از ما حدیث زلف و رخ دلستان مپرس
طوفان رسیده را ز کنار و میان مپرس .
صائب .
طاقت کجاست روی عرقناک دیده را
آرام نیست کشتی طوفان رسیده را.
صائب .
داغ ناسور است نقش ماهی دریای عشق
تیغ سیراب است موج بحر طوفان زای عشق .
صائب .
منم آن سیل که دریا نکند خاموشم
کوه را کشتی طوفان زده سازد جوشم .
صائب .
چون کشتی طوفان زده آرام ندارم
هرچند که عاشق بشکیبائی من نیست .
صائب .
کیفیت طوفان کده ٔ گریه مپرسید
از هر غم اشکم بنظر عالم آب است .
بیدل .
- طوفان کردن ؛ کنایه از کار بزرگ کردن . (آنندراج ) :
فیض مردان در زمان بیخودی افزونتر است
تیغ چون گردید عریان بیشتر طوفان کند.
صائب .
میتوان دیدن ز کشتی اضطراب بحر را
حسن طوفان بیشتر در خانه ٔ زین میکند.
صائب .
مگر آن خرمن گل تنگ خود را در بغل دارد
که طوفان میکند در مغز ما بوی گلاب امشب .
صائب .
... ادامه
782 | 0
مترادف: 1- توفان، بادوبوران، تندباد، كولاك
متضاد: نسيم 1- غوغا، هياهو، سروصدا 2- سيل، سيلاب 3- بلا، مصيبت 4- كار فوق العاده، شاهكار
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی]
مختصات: (اِ.)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 146
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
storm | flood , hurricane , typhoon , deluge , gale
عربی
اقتحام | عاصفة , زوبعة , ضجة , انقضاض , وابل من القذائف , وابل من النيران , عصف , اقتحم , هاجم , نقض , هاجم بعنف , إندفع بعنف , ثور , لوم بقسوة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "طوفان" در زبان فارسی به برخی قواعد و نکات نگارشی و زبانی توجه دارد. در زیر به تعدادی از این نکات اشاره می‌کنم:

  1. معنی: "طوفان" به معنی باد شدید و ناگهانی است که می‌تواند همراه با بارش باران، برف یا برفک باشد و معمولاً به ناهنجاری‌های جوی اشاره دارد.

  2. جنس: این کلمه مذکر است. به همین دلیل در جملات می‌توان از ضمایر مذکر برای اشاره به آن استفاده کرد.

  3. جمع: جمع کلمه "طوفان" به شکل "طوفان‌ها" است.

  4. کاربرد: می‌توان از "طوفان" در متن‌های ادبی، علمی، و روزمره استفاده کرد. به عنوان مثال: "طوفان به سرعت در حال نزدیک شدن بود."

  5. هجی: هجی صحیح کلمه "طوفان" به صورت "ط و ف ا ن" است و باید در نگارش به این ترتیب نوشته شود.

  6. ترکیب‌ها: "طوفان" می‌تواند در ترکیب با دیگر کلمات به کار رود، مانند "طوفان شن" یا "طوفان دریایی".

  7. نگارش صحیح: توجه داشته باشید که کلمه را باید بدون هیچگونه خطا یا ویرگولی در جملات به کار ببرید.

با رعایت این نکات، می‌توانید از کلمه "طوفان" به‌درستی و به صورت مؤثر در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. طوفان شدیدی که در شب گذشته به وقوع پیوست، باعث تخریب بسیاری از درختان شد.
  2. وقتی خبر طوفان به گوش مردم رسید، خیلی‌ها به دنبال مکان‌های امن رفتند.
  3. طوفان‌های فصلی همیشه با خود باران‌های شدید و بادهای تند به همراه دارند.

واژگان مرتبط: توفان، کولاک، باد شدید، طوفان مستقیم، تغییر ناگهانی هوا، سیل، رود، دریا، گردباد، تندباد، طوفان شدید، توفان سخت دریای چین، باد

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری