جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

tavile
barn  |

طویله

معنی: طویله . [ طَ ل َ/ ل ِ ] (از ع ، ص ) تأنیث طویل . زن درازبالا. (منتهی الارب ): قصیره ای از طویله ؛ مختصری از مطول . خرمائی ازخرمابنی . || (اِ) رشته . سمط :
دوات راغرضی بود و همچنین غرض است
در آن طویله ٔ گوهر که یافتی ز پدر.
فرخی .
ز رنگ و بوی همه خیره گشته دیده ٔ عقل
ز بس طویله ٔ یاقوت و بیضه ٔ عنبر.
عنصری .
بر یاسمین عصابه ٔ درّ مرصع است
بر ارغوان طویله ٔ یاقوت معدنی .
منوچهری .
مدار امید ز دهر دورنگ یکرنگی
که در طویله ٔ او با شبه ست مروارید.
سنائی .
مرگ آخر آن طویله ٔ گوهر فروگسست
کز وی ستاره دید همی آسمان تر.
سنائی .
ز صد طویله درّ یتیم یک شبه به
که ریزد از سر کلک تو بر صحیفه ٔ سیم .
سوزنی .
از آل برهان ابیات من بقیمت عدل
اگرنه بیش کم از رشته ٔ درر نبود
طویله کردم و در گردن ملیح افکند
ملیح را به از این جنس زیب و فر نبود.
سوزنی .
شده کیسه داردلها لبش از طویله ٔ دُر
زده کاروان جانها مهش از میان عقرب .
اثیر اخسیکتی .
طویله ٔ سخنش سی ویک جواهر داشت
نهادمش ببهای هزارویک اسما.
خاقانی .
ز درّ مدح تو صدرا طویله ها دارم
که عشر قیمت آن نیست در یسار کرم .
رضی الدین نیشابوری .
کرده ٔ تو صحیفه ٔ خیر است
گفته ٔ تو طویله ٔ درر است .
ظهیر.
و زمره ای را بر طویله ٔ اشقیا بسته . (جهانگشای جوینی ). || در استعمال فارسی بمعنی اصطبل ، آخور، پایگاه و پایگه ، پاگاه . مجازاً بمعنی مکان و عمارتی که در آن اسپان را نگاه دارند و آن عمارت اکثر جا طویل باشد که در آن چند اسب را مقام باشد، و کسانی که طویله را به یاء مجهول خوانند خطاست مگر آنکه این از تصرف فارسیان دانند چنانکه مدهوش و غوطه که هر دو لفظ به واو معروف است فارسیان به واو مجهول خوانند. (غیاث ) (آنندراج ) :
هست هر اسبی طویله ٔ او جدا.
مولوی .
همی گریختم از مردمان بکوه و بدشت
که از خدای نبودم بدیگری پرداخت
قیاس کن که چه حالم بود در این ساعت
که در طویله ٔ نامردمم بباید ساخت .
سعدی .
آن شنیدی که لاغری دانا
گفت باری به ابلهی فربه
اسپ تازی اگر ضعیف بود
همچنان از طویله ای خر به .
سعدی .
دو فدائی را بطویله ٔ معین الدین فرستادند... تا هر کدام مناسب داند بطویله ٔ سلطان فرستند. (دستور الوزراء ص 198).
گردید چون طویله حدیث رهی دراز
از بس که بستمش به یمین و یسار اسب .
کاتبی .
در ورود به اردو خود را بطویله رسانید در سر کمند نشست . میرآخورباشی حقیقت را بعرض رسانید. (تاریخ گلستانه ).
اسب تازی در طویله گر ببندی پیش خر
رنگشان همگون نگردد طبعشان همگون شود.
؟
|| رسنی که پای چارپای بدان بندند. (منتخب اللغات ).رسنی که بدان پای ستوران بندند. (منتهی الارب ). رسن دراز که بر پای اسبان بندند. (دستور اللغة). رسنی که پای چارپا به یک طرف آن بندند و سرش دهند تا بچرد. (منتخب اللغات ). رسن دراز که ستور را در علف بندند. (منتهی الارب ). || اصطبل سر طویله ٔ جایگاه چارپایان در خانه .
- میخ طویله ؛ میخ بزرگ :
شاخ کَرگانْشان بود میخ طویله در سفر
چنگ شیرانْشان بود تعویذ اسبان در شکار.
فرخی .
- هم طویله ؛ همپایه :
ز اشک خاک رهم شد پر از طویله ٔ در
که هم طویله ٔ باد آمده ست پیمانت .
عمادالدین شهریاری .
... ادامه
846 | 0
مترادف: 1- آخور، آغل، اسطبل، باره بند، پاگاه، ستورخانه، ستورگاه 2- رسن، رشته، سمط
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی: طویلَة]
مختصات: (طَ لِ) [ ع . طویلة ]
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: tavile
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 60
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
barn | stable , star
ترکی
stabil
فرانسوی
écurie
آلمانی
stabil
اسپانیایی
estable
ایتالیایی
stabile
عربی
مخزن الحبوب | إسطبل , مبنى لإيواء العربات
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "طویله" در زبان فارسی به معنای مکانی است که برای نگهداری حیوانات، به ویژه دام‌هایی مانند گاو و گوسفند، استفاده می‌شود. در نوشتار و نگارش فارسی، استفاده صحیح از این کلمه و همچنین توجه به قواعد نگارشی می‌تواند به خوانایی و درک بهتر متن کمک کند. در زیر به برخی از نکات نگارشی و قواعد مرتبط با کلمه "طویله" اشاره می‌شود:

  1. نوشتار صحیح: کلمه "طویله" به صورت صحیح با حروف فارسی نوشته می‌شود و نباید به اشتباه به صورت‌های دیگر (مانند "تویله") نوشته شود.

  2. تلفظ و تأکید: در هنگام استفاده از این کلمه در متن‌های گفتاری، توجه به تلفظ صحیح آن و همچنین تأکید بر روی هجای مناسب می‌تواند تأثیرگذار باشد.

  3. جمله‌بندی: در جملاتی که این کلمه به کار می‌رود، باید از ساختارهای صحیح استفاده شود. به عنوان مثال:

    • "گاوها در طویله آرام خوابیده‌اند."
    • "طویله‌های بزرگتر می‌توانند تعداد بیشتری دام را در خود جای دهند."
  4. استفاده از واژگان مرتبط: می‌توان از واژگان و عبارات مرتبط با "طویله" نیز استفاده کرد تا متن غنی‌تر و متنوع‌تر شود. به عنوان مثال: "دامداری"، "خوراک دام"، "محل نگهداری".

  5. علامت‌گذاری: در متن‌های رسمی یا ادبی، استفاده از علائم نگارشی مناسب (مانند ویرگول، نقطه، و غیره) در جملاتی که حاوی این کلمه هستند، اهمیت دارد. به طور مثال:
    • "طویله، مکانی است که در آن دام‌ها نگهداری می‌شوند."

با رعایت این نکات، می‌توان نگارش صحیح و مؤثری را برای کلمه "طویله" و جملات مرتبط با آن ارائه داد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. در باغچه کنار خانه، یک طویله کوچک برای نگهداری از حیوانات اهلی ساخته‌ایم.
  2. صبح‌ها، صدای احشام در طویله به گوش می‌رسد و جو را پر از نشاط می‌کند.
  3. خانواده‌ام معمولاً از شیر تازه‌ای که از گاو در طویله می‌دوشیم، صبحانه می‌خورند.

واژگان مرتبط: انبار غله، انبار کاه و جو و کنف و غیره، اصطبل

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری