جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

teyr
tir  |

طیر

معنی: طیر. [ طَ ] (ع مص ) پریدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). یقال : طار طیراً و طیراناً و طیرورةً؛ پرید. || شتافتن . (زوزنی ). || (اِ) مقابل وحش . پرنده . مرغ . طائر. پَروَر. ج ، طیور، اطیار. (منتهی الارب ). || ج ِ طائر. (منتهی الارب ) (زمخشری ). مرغان . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). این لفظ جمع و مفرد هر دو آمده است . و در شکرستان نوشته که : طیر اسم جمع است . احیاناً بر واحد نیز اطلاق کنند. (غیاث اللغات ). و فی الحدیث : و کان علی رؤسهم الطیر؛ ای ساکنون هیبة، و اصله ان الغراب یقع علی رأس البعیر فیلقط منه القراد فلایتحرک البعیر لئلاینفر عنه الغراب . (منتهی الارب ). و رجوع به طائر شود. قوله تعالی : و ارسل علیهم طیراً ابابیل ؛ بر ایشان فرستاد مرغان ، و لفظ او هم جنس است و جمع را بشاید، واحدها طائر علی طریقة راکب و رکب و صاحب و صحب . (از الفیل تفسیر ابوالفتوح ). طیر ابادید؛ مرغان پراکنده . (مهذب الاسماء). اسم جنس حیوان پرنده است و جمع آن طیور و اطیار آمده و از آنچه صاحب حوصله و قانصه است و عقب پای آن خار دارد و مابین انگشتان پای آن پرده دار باشد مانند پای مرغابی و بط و در حین پرواز دف آن زیاده از صف آن باشد یعنی پرها را بسیار حرکت دهند و با هم زنند، حلال گوشت است و باقی همه حرام . (فهرست مخزن الادویه ) :
نماند جانور از وحش و طیر و ماهی و مور
که بر فلک نشداز بیمرادی افغانش .
(گلستان ).
|| چتر. شطر: و السلطان هنالک یعرف بالشطر [ چتر ] الذی یرفع فوق رأسه . (رحلة ابن بطوطة). || (اِخ ) دَبَران . (ستاره ) الطیر . و رجوع به شعوری ج 2 ص 163 شود.
... ادامه
347 | 0
مترادف: پرنده، طاير، مرغ
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم مصدر) [عربی: طَیر] [قدیمی]
مختصات: (طَ) [ ع . ]
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 219
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
tir
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه «طیر» در زبان فارسی به معنای پرنده است و در ادبیات و متون کهن نیز کاربرد دارد. در اینجا به برخی قواعد نگارشی و نکتۀ زبانی مرتبط با این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. نحوه نوشتار: کلمه «طیر» به صورت صحیح و بدون هیچ گونه علامت اضافه یا تغییر حروف نوشته می‌شود.

  2. به کارگیری در جملات:

    • وقتی از «طیر» استفاده می‌کنید، به طور معمول آن را در متن‌های ادبی و شاعرانه می‌بینید. به عنوان مثال: «طیر آزاد در آسمان پرواز می‌کند.»
  3. جمع‌ساخت: برای جمع‌بستن کلمه «طیر»، می‌توانید از فرم «طیران» استفاده کنید که به معنی پرندگان است.

  4. نکات مورد توجه در ادبیات: در اشعار و متون شعرای کهن، «طیر» ممکن است نمادی از آزادی یا زندگی باشد. بنابراین توجه به بستر ادبی و معنایی کلمه هنگام استفاده از آن حائز اهمیت است.

  5. هم‌خانواده‌ها و مترادف‌ها: کلمات هم‌خانواده مانند «پرنده» یا «پرواز» می‌توانند در متن‌های غیرشاعرانه جایگزین آن شوند، ولی در شعر و نثرهای ادبی، «طیر» بار معنایی خاص خود را دارد.

با رعایت این نکات، می‌توانید از کلمه «طیر» به خوبی در نوشته‌های خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. طیر کوچکی بر روی درخت نشسته بود و با آواز شیرینش همه را شاد می‌کرد.
  2. در فرهنگ ایرانی، طیر نماد آزادی و رهایی است.
  3. وقتی طیر در آسمان پرواز کرد، احساس کردم که او به صفای دل من پرواز می‌کند.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری