جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: عادت . [ دَ ] (ع اِ) عادة. فارسیان به معنی رسم و آئین نیز استعمال کنند و با لفظ گردانیدن ، نهادن ، برداشتن ، کردن ، دادن و گرفتن مستعمل نمایند. (آنندراج ) : عادت و رسم این گروه ظلوم نیک ماند چه بنگری به ظلیم . ابوحنیفه ٔ اسکافی (از تاریخ بیهقی ). اما ایزد عز ذکره بفضل خود مارا بر عادت خود بداشت . (تاریخ بیهقی ). غلامان و ستوران افزون از عادت رسم خریدن گرفتند. (تاریخ بیهقی ). بخدمت پادشاه نبوده است و عادت و خوی و اخلاق ایشان پیش چشم نمیدارد. (تاریخ بیهقی ). همی تا کند پیشه عادت همی کن جهان مر جفا را تو مر صابری را. ناصرخسرو. نه او برعادت و اخلاق ایشان وقوف دارد. (کلیله و دمنه ). و تجارب متقدمان را نمودار عادت خویش گردان . (کلیله و دمنه ). عادت بود که هدیه ٔ نوروز آورند آزداگان بخدمت بانوی شهریار. خاقانی . مگر آنکه سخن گفته شود به عادت مألوف . (گلستان ). هر زمینی سعادتی دارد هر دهی رسم و عادتی دارد. اوحدی . || حیض . عادت زنان : صاحب حالت شدن حله بتن سوختن خارج عادت شدن عده ٔ غم داشتن . خاقانی . || (اصطلاح روانشناسی ) استعداد اکتسابی صدور حرکات یا تحمل تأثیراتی معین . (علم النفس سیاسی ص 428). 1- خلق، خو، داب
2- الفت، انس
3- آيين، رسم، سنت
4- حيض، رگل، قاعده habit, practice, custom, wont, tradition, addiction, use, rule, praxis, rut, acquirement, habitude, attainment, consuetude, folkways عادة، سلوك، عرف، رداء، طبع، شيمة، بذلة ركوب الخيل، خلق، روتين، طريقة مميزة alışkanlık habitude gewohnheit hábito abitudine جامه، عرف، لباس روحانیت، روش طرز رشد، تمرین، عمل، ممارست، ورزش، مرسوم، خوی، معتاد به، روایت متداول، اعتیاد، خو گرفتگی، اعتیاد دادن، میل، تمایل، استفاده، مصرف، کاربرد، استعمال، فایده، قانون، حکم، دستور، فرمانروایی، رویه، مثال، شهوت، خط، روش، گرمی، رد جاده، فراگیری، تحصیل، اداب، عادت یا خوی همیشگی، شیوه، عادت روزانه، حصول، نیل، دست یابی، اکتساب، رسم وروش، عقیدهعامه
عادة|سلوك , عرف , رداء , طبع , شيمة , بذلة ركوب الخيل , خلق , روتين , طريقة مميزة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "عادت" در زبان فارسی به معنای رفتار یا عملی است که بهطور مکرر انجام میشود و معمولاً به صورت ناخودآگاه رخ میدهد. در ادامه به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنیم:
نحوه نوشتن:
"عادت" با حرف ع شروع میشود و به شکل "عـادَت" نوشته میشود. در نوشتار باید توجه کرد که حروف به درستی و به ترتیب نوشته شوند.
نکات تلفظ:
این کلمه به صورت "عَادت" (با الهام از حرف "ع" و "ا" و "د") تلفظ میشود.
کاربرد در جملات:
"عادت" میتواند به صورت اسم، و در مفهومهای مثبت یا منفی به کار برود. مثلاً:
"او عادت دارد هر روز ورزش کند." (نقش مثبت)
"عادتهای بد میتوانند به سلامتی آسیب بزنند." (نقش منفی)
معادلها و مترادفها:
برخی از مترادفهای "عادت" عبارتند از: "سنت"، "رفتار" و "عادت روزمره".
توجه به مفهوم:
در نوشتار و گفتار باید دقت کرد که عادتها ممکن است خوب یا بد باشند، بنابراین زمینهای که در آن از "عادت" استفاده میشود، اهمیت دارد.
با رعایت این نکات و قواعد، میتوانید بهطور مؤثری از کلمه "عادت" در نوشتهها و گفتارهای خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
عادت به ورزش روزانه میتواند به بهبود سلامت جسمی و روحی کمک کند.
او به تدریج عادت کرد که هر صبح زود بیدار شود و به پیادهروی برود.
برخی عادات غذایی میتوانند تاثیر زیادی بر روی کیفیت زندگی ما داشته باشند.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر