جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

'arab
Arab  |

عرب

معنی: عرب . [ ع َ رَ ] (اِخ ) دسته ای از مردم خلاف عجم ، و مراداز عجم هر کسی است که غیر عرب باشد از فرس و ترک و فرنگ و جز آنها و لفظ عرب مؤنث است بر تأویل طائفه : یقال عرب العاربة و العرب العرباء. ج ، اَعرُب ، عُروب . و گفته شده است عرب شهرنشینانند، و گفته شده است عام است و شامل سکّان شهرها و بادیه ها هر دو شود. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). مردم تازی شهرباش یا عام است و مؤنث آید. (منتهی الارب ) :
نامدار و مفتخر شد بقعه ٔ یمگان به من
چون بفضل مصطفی شد مفتخر دشت عرب .
ناصرخسرو.
گرچه بده ست پیش از این در عرب و عجم روان
شعر شهید و رودکی نظم لبید وبحتری .
خاقانی .
شب عربی وار بود بسته نقابی بنفش
از چه سبب چون عرب نیزه کشید آفتاب .
خاقانی .
- قوم عرب ؛ مراد از عرب اکنون سکنه ٔ جزیرةالعرب و عراق و شام و سودان و مغرب است لکن قبل از اسلام مراد از عرب مردمی بوده اند که در جزیرةالعرب ساکن بوده اند زیرا مردم عراق و شام از ملتهای سریانی و کلدانی و نبطی و یهود و یونان و مردم مصر قبطی بوده اند و مردم مغرب ازبربران بوده اند و بالجمله مراد از قوم عرب قبل از اسلام ، مردم بادیه نشین در جزیرةالعرب است که در جهت شمال جزیرةالعرب و شرق وادی نیل سکونت داشته اند. و لفظعرب مساوی بوده است با بدو یا بادیه و جزیره ٔ عرب بنام عربة نامیده میشد. لکن پس از آنکه حجاز و یمن مسکن آنها شد دیگر لفظ عرب مساوی با بادیه نبود و کلمه ٔ حضری و بدوی بکار رفت . مردم شهرنشین را که اصولاً موطن آنها حجاز و یمن بوده است عرب حضری نامیده اند و صحرانشین را بدوی .
در تاریخ عرب قبل از اسلام ، عرب بدو قسم منقسم میشود یکی عرب بائده و دیگری عرب باقیه . مراد از عرب بائده قبائل قدیم اند که قبل از اسلام از میان رفته اند و عرب باقیه نیز بر دو قسم اند یکی عرب قحطانیه و دیگری عرب عدنانیه . عرب قحطانیه عبارتنداز حیرة و اهل یمن و فروع آنها، و عرب عدنانیه در حجاز و نواحی آن سکونت داشته اند. بنابراین اصل عرب به سه طبقه منقسم میشوند: عرب بائده یا عرب شمال ، عرب قحطانیه یا دولتهای جنوبی و عدنانیه یا عرب شمال در طور سینا. اعراب شمال شامل عاد و ثمود و عمالقه و طسم و جدیس و امیم شده اند که آنها را عرب عاریه نامیده اند و از ابناء سامند. عرب قحطان یا جنوب شامل حکومتهای یمن بوده است و یونانیان آنان را عرب سعید نامیده اند از جهت وفور نعمت و زندگانی مرفهی که داشته اند.بسیاری از شهرهای قدیم یمن اکنون ویران شده است که احیاناً آثاری از آنها باقی نمانده است . در این منطقه حکومتهای مهمی در طول اعصار بوجود آمده بوده است . طبقه ٔ سوم که عرب عدنانیه باشد یا عرب شمال مسکن و منزل آنها شمال بلاد یمن بوده است در سرزمین تهامه و حجاز و نجد و جز آنها که انساب آنها به ابراهیم بن اسماعیل میرسد. رجوع به عربستان و رجوع به تاریخ العرب قبل الاسلام جرجی زیدان و ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 30، 59، 70 و تاریخ گزیده ص 11، 18 شود.
تاریخ تمدن اسلامی آرد: مردمان شبه جزیره ٔ عربستان بدو قسمت عمده تقسیم میشوند. 1 - قحطانی ها که در خاک یمن و زمینهای مجاور آن سکونت داشته اند و نسبت آنان به قحطان یا یقطان بن عامر و ارفحشاد وسام منتهی میگردد. 2 - اسماعیلی یا عدنانی که در حجاز و نجد و اراضی میانه ٔ جزیره ٔ عربستان سکونت دارند و چون خاک یمن حاصلخیز بوده است قحطانیها زودتر از عدنانیها متمدن شده اند و دولتهای حمیر، سبا، کهلان و غیره از میان اقوام قحطانی برخاسته اند و یا فراعنه ٔ مصر و پادشاهان بابل و آشور همزمان بوده اند. اقوام دیگری از عرب بوده اند که اکنون از بین رفته اند و فقط نامی از آنها باقی است و آنان قوم عاد، ثمود، طسم ، جدیس و عمالقه میباشند. بنابراین تمدن اسلامی نخستین تمدن عرب نبوده است ، پیش از اسلام مردم حمیر، کهلان ، سبا، واسطه ٔ تجارتی شرق و غرب بوده اند و علت عمده ٔ پیشرفت بازرگانی آنها یکی موقعیت جغرافیائی آنها بوده است و در قرن بیستم پیش از میلاداز کشور کلده به کشور سوریه و فینیقیه و عربستان آمد و شد داشته اند. عربهای حمیر و سبا (قحطانی ) که بعداز عاد و ثمود بودند تمدن بزرگی داشتند که اکنون خرابه هائی از آنها باقی است . عمالقه نیز از اقوام متمدن عرب و مردم سلحشور و سختگیر و با اقوام دیگر همواره در جنگ بوده اند.
مردم حجاز که در وسط عربستان میزیسته اند به حال بدوی باقی مانده بودند، زیرا سرزمین آنها خشک و بد آب و هوا بود و بواسطه ٔ سختی و بدی راه با مردم متمدن دیگرکمتر آمد و شد داشتند. در قرن پنجم میلادی سرخاندان قریش قصی بن کلاب بن مرة بود. که بواسطه ٔ هوش و عقل و فکر صائب شهرت بسیاری بهم زد و در آن زمان فرمانروایی مکه با طائفه ٔ خزاعه بود. پس از مرگ هاشم پسرش عبدالمطلب جدّ پیغمبر اسلام جانشین پدر گشت . در آن زمان طائفه ٔ قریش مزیتهائی بر سائر طوائف داشتند. حکومت حجاز در دوران جاهلیت سبک ملوک الطوائفی بوده است بدین معنی که امیر هر طائفه و قومی فرمانروا و قاضی و رئیس دارائی قوم خود بودند. این وضع بادیه نشینان حجاز بود لکن در شهر مکه مردم تابع پرده دار کعبه بوده اند زیرا حکومت مکه به دست وی بوده است . در شهر مکه و طائف بازارهای تجارتی بسیاری وجود داشت و قوم قریش عهده دار کارهای مهم بازرگانی بودند. کعبه یکی از مهمترین ممر معاش مردم مکه بود. مشاغل و مؤسسات کعبه تا زمان اسلام عبارت بودند از: 1 - دربان
ی و پرده داری . 2 - آب دادن به حجاج . 3 - رفاه یا مهمانداری . 4 - پرچم داری . 5 - خانه شوری . 6 - مؤسسه ٔ مشورتی . 7 - مؤسسه ٔ پرداخت دیه و غرامت . 8 - قبه یا اسلحه خانه . 9 - اعنه یا اداره کردن ستوران . 10 - سفارت . 11 - ایسار یامؤسسه ٔ قمار و فالگیری . 12 - دادرسی یا حکومت . 13 - اموال . 14 - نگاهبانی مسجد الحرام .
سخنوران مشهوری در حدود یک قرن قبل از اسلام در میان اعراب پدید آمدند و نهضت ادبی خاصی بوجود آوردند و این نهضت جنبه ٔ دینی و مذهبی نیز داشت زیرا از نظر دینی یکنوع هیجان میان اعراب پیدا شده بود، عده ای بت پرست ، عده ای آتش پرست و عده ای موحد بودند. این در هم ریختگی اوضاع علت اصلی این نهضت شد که عده ای اصلاح طلب در فکر اصلاح اوضاع اجتماعی برآیند. رجوع به عربستان شود.
... ادامه
686 | 0
مترادف: اعرابي، بدوي، تازي
متضاد: عجم
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی، مقابلِ عجم]
مختصات: (عَ رَ) [ ع . ] (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: 'arab
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 272
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
Arab | Arabian , Saracen , arabs
ترکی
arap
فرانسوی
arabe
آلمانی
araber
اسپانیایی
árabe
ایتالیایی
arabo
عربی
عربي | فرس عربي , عرب
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه «عرب» در زبان فارسی به معنای قومی است که به زبان عربی صحبت می‌کنند و معمولاً به اعراب و فرهنگ آنها اشاره دارد. از نظر نگارشی و دستوری، قواعد زیر برای استفاده از این کلمه قابل توجه است:

  1. نقطه‌گذاری: این کلمه به خودی خود نیازی به نقطه‌گذاری ندارد، اما در جملات باید طبق قوانین نگارشی جمله، از نشانه‌های نگارشی مانند ویرگول و نقطه استفاده کرد.

  2. نحوه‌ی استفاده: به طور کلی می‌توان «عرب» را به تنهایی یا در ترکیب با سایر کلمات به کار برد. به عنوان مثال:

    • «عرب زبان فارسی را یاد می‌گیرند.»
    • «فرهنگ عرب دارای تاریخ غنی است.»
  3. قیدهای جغرافیایی و قومی: وقتی که از «عرب» به عنوان نماد قومی یا جغرافیایی استفاده می‌شود، بهتر است مشخص کنید به کدام گروه از اعراب اشاره می‌کنید برای مثال:

    • «اعراب خلیج فارس»، «اعراب شام»
  4. تطابق جمع و مفرد: توجه داشته باشید که در صورت نیاز به استفاده از جمع، باید از فرم‌های مناسب فارسی استفاده کنید، مثلاً:

    • «اعراب» (جمع) از «عرب» (مفرد).
  5. کاربرد در ترکیبات: در ترکیبات، این کلمه معمولاً به صورت صفت به کار می‌رود، مانند «ادبیات عرب» یا «زبان عربی».

  6. ملاحظات فرهنگی و سیاسی: در محتوای مرتبط با اعراب و فرهنگ آنها، باید به دقت از واژه «عرب» استفاده کرد تا به تفاوت‌های فرهنگی و سیاسی توجه داشت و از کلی‌گویی پرهیز کرد.

با رعایت این قواعد، می‌توانید به درستی و با دقت از کلمه «عرب» در نوشته‌های فارسی خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. عرب‌ها دارای فرهنگی غنی و تاریخی بسیار قدیمی هستند.
  2. زبان عربی یکی از زبان‌های رسمی سازمان ملل متحد به شمار می‌آید.
  3. در سال‌های اخیر، تعداد گردشگران عرب در ایران افزایش زیادی داشته است.

واژگان مرتبط: عربی، مسلمان

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری