جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: عز. [ ع ِزز ] (ع اِمص ) ارجمندی . مقابل ذل . (از منتهی الارب ). خلاف ذل . (اقرب الموارد). عزت و ارجمندی . (غیاث اللغات ) : دریغ فر جوانی و عز اوی دریغ عزیز بودم از این پیش همچنان سپریغ. شهید بلخی . بماناد جاوید در عز و ناز ازو دور چشم بد و بی نیاز. فردوسی . همه پاک با لشکر و ساز راه همه نامداران ِ با عز و جاه . فردوسی . این عز تو را خواسته ز ایزد وآن عمر تو را خواسته ز یزدان . فرخی . تا چرخ کمان دارد تاکوه کمر دارد از فخر کمان داری وز عز کمر داری . فرخی . ای مرا سایه ٔ درگاه تو سرمایه ٔ عز وز بلاها و جفاهای جهان پشت و پناه . فرخی . خدایگان خراسان و آفتاب کمال که وقف کرد بر او ذوالجلال عز و جلال . عنصری . شاها هزار سال به عز اندرون بزی وآنگه هزار سال بملک اندرون ببال . عنصری . یا رب هزار سال ملک را بقا دهی در عز و در سلامت و در یمن و در یسار. منوچهری . رسم بهمن گیر و از نو تازه کن بهمنجنه ای درخت ملک بارت عز و بیداری تنه . منوچهری . این عز و این کرامت و این فضل و این هنر زآن اصل ثابتست و از آن گوهر اثیر. منوچهری . تیر او باد عز و نعمت و ناز تا بتابد بر آسمان بر تیر. ؟ (از فرهنگ اسدی نخجوانی ). و هم بر این خویشتن داری و عز گذشته شد. (تاریخ بیهقی ص 365). در عز و دولت سالها بزیاد. (تاریخ بیهقی ). نبینی خوب را زشتی مقابل نبینی عزّ را خواری موازی . ناصرخسرو. که را جامه ٔ عزّ ببْرید دنیا بدین بازگردد بدو اعتزازش . ناصرخسرو. اگر خوار است و بی مقدار یمگان مرا اینجا بسی عز است و مقدار. ناصرخسرو. و یک چندی به مقر عز مقام کرد. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 82). ای فلک همتی که هرچه کنی مایه ٔ عز و افتخار شود. مسعودسعد. بادا در بوستان عز قرارت بادا اندر سرای ملک مقامت . مسعودسعد. بر سر دولت هنرمندان سایه ٔ عز جاودان تو باد. مسعودسعد. عز دنیا با عز آخرت موصول و مقرون گرداناد. (کلیله و دمنه ). رفتن بر درجات شرف بسیارمؤونت است و فرودآمدن از مراتب عز اندک عوارض . (کلیله و دمنه ). آخر ایشان در نبوت ... را برای عز نبوت و خاتمت رسالت برگزید. (کلیله و دمنه ). عنقا به باغ بخت و سلیمان به تخت عز با جاه نو رسید و به امکان نو نشست . خاقانی . به عز عز مهیمن به حق حق مهین به جان جان پیمبر به سر سر کتاب . خاقانی . عاقلان دیدند آب عز شروان خاک ذل بر هری و بلخ و مرو شاهجان افشانده اند. خاقانی . سلطان ازبهر شرف دین و عز اسلام بدین مصالحت راضی شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 293). در عز چون افریدون بودند و در همت چون گردون . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 397). درویشی را شنیدم که به غاری در نشسته بود... به عز قناعت . (گلستان ). و به عز اجابت مقرون . (گلستان ). خدایا به عزت که خوارم مکن به ذل گنه شرمسارم مکن . سعدی . عز ناخفتن ار تو هستی کس نص یا أیها المزمل بس . اوحدی . - امثال : عز الادب خیر من شرف النسب (امثال و حکم دهخدا)؛ یعنی ارجمندی ادب به از شرافت نسب است . عز الدنیا بالمال و عز الاَّخرة بالاعمال (حدیث )؛ عزت دنیا در مال است و عزت آخرت به کردار. - أدام اﷲ عزه ؛ خداوند عزت و ارجمندی وی را پایدار سازد : و بشنوده باشد خان أدام اﷲ عزه که چون پدر ما... گذشته شد ما غایب بودیم از تخت ملک . (تاریخ بیهقی ). - عز وصول بخشیدن ؛ در تداول نامه نگاری ، به معنی رسیدن نامه است ، و آن تعبیری است احترام آمیز و بزرگداشت نویسنده را. || (ص ، اِ) باران سخت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). احترام، حرمت، عزت ذل december ديسمبر، كانون الاول، كانون الأول ديسمبر az az az arizona l'az
کلمه "عز" در زبان فارسی بهعنوان یک واژه مهم و معنای فراوانی استفاده میشود. در زیر به بررسی قواعد و نکات نگارشی مربوط به این واژه میپردازیم:
معنا و کاربرد: "عز" به معنای شرافت، مقام، و بزرگمنشی است. این واژه میتواند در جملات بهعنوان اسم یا بخشی از ترکیبات مختلف مورد استفاده قرار گیرد.
استفاده در ترکیبات: این کلمه بهطور معمول در ترکیباتی مانند "عزت نفس"، "عزت و شرف"، و "عزیز" مورد استفاده قرار میگیرد.
تلفظ: تلفظ صحیح "عز" بر اساس قواعد زبان فارسی "عَز" است و باید توجه داشت که به صورت واضح و مشخص ادا شود.
نکات نگارشی:
در نوشتار رسمی و ادبی، باید به دقت و بهدرستی نوشته شود و از هرگونه اشتباهی پرهیز شود.
در استفاده از این واژه در جملات فارسی، باید به نحو مناسب و بهجا استفاده شود تا مفهوم جملات بهدرستی منتقل شود.
نوشتار ادبی: در اشعار و نثر ادبی، این واژه ممکن است با بار معنایی غنیتری نسبت به مکالمات روزمره استفاده شود و در قالبهای مختلف شعری و نثر کلاسیک به کار گرفته شود.
اگر درخواست خاصی دربارهٔ جملات یا مثالهای بیشتری دارید، لطفاً بفرمایید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
عزت نفس یکی از ویژگیهای مهم برای داشتن روحیه قوی و مثبت است.
او به خاطر تلاشهایش در زمینه علم و فناوری، در جامعه عزت و احترام زیادی کسب کرده است.
در فرهنگ ما، حفظ عزت و آبروی دیگران جایگاهی ویژه دارد و باید همواره به آن توجه کرد.