جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: عزم . [ ع َ ] (ع مص ) آهنگ نمودن بر کاری و دل نهادن وکوشش کردن . (از منتهی الارب ). دل به کاری نهادن . (دهار) (زمخشری ) (از تاج المصادر بیهقی ) (از المصادر زوزنی ): عزم الامر و عزم علی الامر؛ دل خود را بر انجام آن کار بست و تصمیم بر آن گرفت و آن را بدون تردید ودودلی انجام داد. (از اقرب الموارد). سر آن داشتن . بر آن بودن . اراده کردن . عُزم . عُزمان . عَزیم . عَزیمة. مَعزَم . مَعزِم . || آهنگ نموده شدن بر امر. (از منتهی الارب ): عزم الامرُ نفسُه ؛ یعنی بر آن کار قصد شد (به صورت مجهول )، و آن از نوع قلب است مبالغه را، چنانکه گوین : هلک الرجل ، که بمعنی اُهلِک باشد. (از اقرب الموارد). || سوگند دادن کسی را. (از منتهی الارب ): عزم فلان علی الرجل ، فلان ؛ آن مرد را سوگند داد. (از اقرب الموارد). || عزائم و افسون خواندن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || سخت دویدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || بر جاده راه رفتن . (آنندراج ). || واجب گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آهنگ، اراده، تصميم، عزيمت، قصد، نقشه، نيت determination, intention, resolution, decision, purpose, impetus, contense تحديد، تقرير، عزم، حكم، حزم، حسم، ثبات، حزم تصميم، تحتيم، الفصل فى نزاع حدود، عزيمة kararlılık détermination bestimmung determinación determinazione تعیین، تصمیم، عزیمت، مقصود، منظور، غرض، حل، دقت، تفکیک پذیری، رفع، داوری، قرار، حکم دادگاه، تصویب نامه، هدف، انگیزه، نیروی جنبش
تحديد|تقرير , عزم , حكم , حزم , حسم , ثبات , حزم تصميم , تحتيم , الفصل فى نزاع حدود , عزيمة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "عزم" در زبان فارسی به معنای تصمیم قاطع و ارادهای قوی برای انجام کاری است. در نگارش و استفاده از این کلمه، قواعد خاصی وجود دارد که به شرح زیر است:
معنی و استفاده:
"عزم" به معنای اراده و تصمیمگیری است و معمولاً در زمینههایی مانند هدفگذاری، تلاش و پشتکار به کار میرود.
به عنوان مثال: "او با عزم راسخ به هدفش رسید."
نحو و دستور زبان:
"عزم" و اسمهای مشابه از جمله اسمهای مجرده هستند که میتوانند به عنوان فاعل، مفعول یا مضافالیه در جمله به کار بروند.
مثالها:
"عزم او ستودنی است." (فاعل)
"او با عزم خود به پیروزی رسید." (مفعول)
قید و صفات:
معمولاً میتوان کلمه "عزم" را با صفتهایی همچون "راسخ"، "قاطع" و "برنامهریزی شده" توصیف کرد.
مثال: "عزم راسخ او باعث موفقیتش شد."
قواعد نگارشی:
هنگامی که "عزم" در جمله به کار میرود، باید توجه داشت که به صورت صحیح و درستی استفاده شود و از نظر معنی و مفهوم مناسب با جمله باشد.
همچنین باید به توجه به فاعل و مفعول در جملات دقت شود.
ترکیبات:
"عزم" میتواند در ترکیبهای مختلف به کار برود. به عنوان مثال: "عزم راسخ"، "عزم جزم" و غیره.
به طور کلی، "عزم" کلمهای با بار معنایی قوی است که استفاده درست از آن میتواند تأثیر زیادی بر بیان و احساسات منتقل کند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
با عزم راسخ و تلاش مستمر، میتوان به اهداف بزرگ دست یافت.
عزم او برای موفقیت در امتحانات باعث شد تا شبها به سختی مطالعه کند.
در مواجهه با چالشها، داشتن عزم قوی میتواند مسیر را هموارتر کند.