جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: عشاق . [ ع ُش ْ شا ] (ع ص ، اِ) ج ِ عاشِق . (تاج العروس ) (آنندراج ). مردمان عاشق و عاشقها. (ناظم الاطباء). شیفتگان ، و دوستداران معشوق . (فرهنگ فارسی معین ) : بتان راپیش بنشاندی بهم با عاشقان یک جا بلای زلف معشوقان جدا کردی ز عشاقش . منوچهری . گهی ز چشم زند تیر بر دل عشاق گهی ز دست زند تیغ بر سر اعدا. معزی . یعنی از روی دلبران خط سبز دل عشاق بیشتر جوید. (گلستان سعدی ). کمان ابروی ترکان به تیر غمزه ٔ جادو گشاده بر دل عشاق مستمند کمین را. سعدی . عشاق به درگهت اسیرند بیا. سعدی . شهر خالی است ز عشاق مگر کز طرفی دستی از غیب برون آید و کاری بکند. حافظ. راه دل عشاق زد آن چشم خماری پیداست ازین شیوه که مستست شرابت . حافظ. چو دام طره افشاند ز گرد خاطر عشاق به غماز صبا گویدکه راز ما نهان دارد. حافظ. هُیّام ؛ عشاق . (منتهی الارب ). - عشاق سگ جان ؛ طالبان دنیا و مردم حریص . (ناظم الاطباء). || (اصطلاح موسیقی ) نام مقامی است از دوازده مقام موسیقی که آن را دو گهری روز باقی مانده می سرایند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). آوازی است ایرانی ، و آن در آوازهای متعدد نواخته میشود. در پایان راست پنجگاه ، عشاق رامی نوازند و راست پنجگاه توسط آن تبدیل به «نوا» میشود. (فرهنگ فارسی معین ). - پرده ٔ عشاق ؛ پرده ای از دوازده پرده ٔ موسیقی . رجوع به عشاق شود : بونصر تو در پرده ٔ عشاق رهی زن بوعمرو تو اندر صفت گل غزلی گوی . فرخی . بر سرِ سروزند پرده ٔ عشاق ، تذرو ورشان نای زند، بر سر هر مغروسی . منوچهری . نوا را پرده ٔ عشاق آراست درافکند این غزل را در ره راست . نظامی . ور پرده ٔ عشاق و صفاهان و حجاز است از حنجره ٔ مطرب مکروه نزیبد. سعدی . سعدی از پرده ٔ عشاق چه خوش مینالید ترک من پرده برانداز که هندوی توام . سعدی . lovers عاشق، حبيب، العاشق، محبوب، صب عاشق، نصير متحمس، خليل، صديق محب، هاوى السينما، عشاق aşıklar les amoureux liebhaber amantes amanti
کلمه «عشاق» در زبان فارسی به معنای افرادی است که عاشق هستند یا به نوعی عشق و محبت را تجربه میکنند. این کلمه از ریشه «عشق» و به صورت جمع ساخته شده است.
قواعد مرتبط با کلمه «عشاق»:
نوع کلمه: «عشاق» جمع است و به جمع افرادی که در حالت عاشقی هستند اشاره دارد.
تلفظ: این کلمه به صورت «عَشّاق» (با حروف عین و شین و تأکید بر حرف عین) تلفظ میشود.
جنس کلمه: «عشاق» به صورت جمع مذکر استعمال میشود. به همین دلیل، در جملات میتواند به عنوان فاعل یا مفعول در نظر گرفته شود.
سازگاری با قواعد نحوی: این کلمه میتواند به عنوان فاعل یا مفعول در جملات استفاده شود و باید با اجزاء دیگر جمله همخوانی داشته باشد.
استفاده در جملات:
به عنوان فاعل: «عشاق در این شب زیبا به هم شعر میگویند.»
به عنوان مفعول: «او به عشاق الگوهای عشق را نشان داد.»
نقش معنایی: «عشاق» میتواند در جملات به عنوان نماد عشق و علاقه عمیق انسانی مورد استفاده قرار گیرد.
توجه به معنا: بستگی به سیاق و زمینه استفاده، کلمه «عشاق» میتواند بار معنایی مختلفی داشته باشد، از جمله خوشحالی، غم و حتی غم و اندوه ناشی از عشق ناکام.
با رعایت این نکات و قواعد، میتوان از کلمه «عشاق» به درستی در نوشتار و گفتار استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
عشاق در یک شب پرستاره زیر آسمان به همدیگر اعلام عشق کردند.
داستانهای عاشقانه اغلب دربارهٔ عشق بین عشاقی هستند که با چالشهای زیادی روبرو میشوند.
در برخی از فرهنگها، سنتهایی برای جشن گرفتن عشق بین عشاق وجود دارد که آن را خاصتر میکند.