جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

'a(e)lāj
cure  |

علاج

معنی: علاج . [ ع ِ ] (ع مص ، اِمص ) درمان . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) : در کتب طب آورده اند که فاضلترین ِ اطباء آن است که بر علاج ازجهت ثواب آخرت مواظبت نماید. (کلیله ص 851). به رغبتی صادق ... روی بعلاج بیماران آوردم . (کلیله ص 59). رنج مبر در معالجت چیزی که علاج نپذیرد. (کلیله ص 322).
پتیاره ٔ ظلمی بلای بخلی
درمان نیازی علاج آزی .
مسعودسعد.
- امثال :
علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد .
سعدی .
|| تدبیر و چاره و گزیر. (ناظم الاطباء) :
چون نمک خود تبه شودچه علاج
چاره چه غرقه را ز رود برک ؟
خسروی .
علاجی بکن کز دلم خون نیاید.
والهی .
|| کار و عمل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || مزاولت نمودن چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). زدن کسی را به شمشیر. || شدت دیدن از کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (اِ) دارو. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
... ادامه
764 | 0
مترادف: تداوي، تشفي، چاره، درمان، شفا، مداوا، معالجه، ويد
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم مصدر) [عربی]
مختصات: (عِ یا عَ) [ ع . ]
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: 'alAj
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 104
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
cure | treatment
ترکی
tedavi
فرانسوی
traitement
آلمانی
behandlung
اسپانیایی
tratamiento
ایتالیایی
trattamento
عربی
شفاء | تمليح اللحم , منصب راعي الأبرشية , تقديد السمك , عالج , داوى , دخن , ملح , نشف , شفى , دواء
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "علاج" در زبان فارسی به معنای درمان یا دارو است و در نوشتار و گفتار نکاتی وجود دارد که باید به آن‌ها توجه کرد:

  1. استفاده صحیح: "علاج" به معنی درمان و چاره است و معمولاً در زمینه پزشکی یا روحی استفاده می‌شود. در جملات از آن به‌عنوان اسم استفاده می‌شود.

  2. نحو و صرف: این کلمه می‌تواند در جملات به‌گونه‌های مختلفی به‌کار رود، مثلاً:

    • "علاج دردها به دارو وابسته است."
    • "او به دنبال علاج مشکل خود بود."
  3. ترکیب‌ها: این کلمه ممکن است با دیگر کلمات ترکیب شود، مانند "علاج بیماری" یا "علاج روحی".

  4. نکات نگارشی: هنگام نوشتن، کلمه "علاج" به صورت صحیح و با رعایت املای درست باید نوشته شود و همچنین دقت شود که در جملات به درستی و در جای مناسب خود به کار رود.

  5. جایگاه در جملات: این کلمه می‌تواند به‌عنوان فاعل، مفعول یا مبتدا در جملات قرار گیرد.

توجه به نکات فوق به شما کمک می‌کند تا به‌طور مؤثر از کلمه "علاج" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. پزشک برای بیماری‌ام یک علاج مؤثر تجویز کرد که می‌تواند به بهبودی‌ام کمک کند.
  2. با توجه به تغییرات سبک زندگی، متخصصان اعتقاد دارند که پیشگیری بهترین علاج برای بسیاری از بیماری‌هاست.
  3. در فرهنگ ما، عشق و محبت یکی از بهترین علاج‌ها برای دل‌شکستگی‌ها است.

واژگان مرتبط: دارو، شفاء، رفتار، تلقی، معامله

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری